بحث وزن و آهنگ کلام همیشه در بیان مدنظر بوده و هست چرا که سبب ظرافت و لطافت کلام شده و سخن گوشنواز خواهد شد. البته وزن و موسیقی در کلام هرگاه مورد بحث قرار میگیرد بیشتر مربوط است به متون منظوم و منثور و باید اصولاً در شعر به آن پرداخت اما باید دانست که برای ساخت تعابیر و جملات اثرگذار نباید از وزن مغفول ماند.
کلام گفتاری نباید موزن به معنای وزن در شعر باشد اما نباید عاری از وزن نیز بیان گردد. البته وزن در گفتار میتواند در فن بیان با استفاده از موارد آوایی بیان و نحوهی ادا و تلفظ نیز ایجاد شود که در اینجا مورد بحث نیست. چهار راه و طریق برای موزون نمودن سخن البته در برخی جملات و عبارات پیشنهاد میگردد. اما در حالت کلی باید دانست که وزن در سخن بیشتر توسط جابجایی واژگان و کلمات شکل میگیرد که در اینجا روشهایی نیز مطرح میشود:
این راهکار اشتباه با امر قافیهسازی و یا ایجاد سجع نشود که قوانین در این دو امر مخصوص بوده و قواعدی را میطلبد. ایجاد کلمات هموزن در سخن منظور در هنگام ادا و گفتن این واژگان است که در تلفظ به نوعی دهان و زبان و آوا به یک اندازه مورد استفاده و به یک شکل به خدمت گرفته شوند. به مثل آنکه کسی میخواهد بگوید «همهی مسئلهی یک انسان عدم وجود تفکر ثابت اوست» خب این عبارت مطلوب است اما بیشتر در معنا و برای آنکه در لفظ نیز مورد پسند باشد میتوان با موزون نمودن آن به روش کلمات هموزن آن را گوشنواز و خواندنی نمود. پس به جای گفتن به روش قبلی میتوان گفت: «همهی مسئلهی یک انسان، فقدان پندار پایدار اوست» که در اینجا کلمات انسان، فقدان، پندار و پایدار به نوعی در نحوهی گفتن یک شرایط را میپذیرند و عبارت وزن میگیرد. البته وزن به معنای گفته شده در گفتار و نه در شعر و نثر ادبی .
2. تکرار کلمات:
تکرار نیز سبب وزن میگردد چنانکه در شعر نیز همینگونه مینماید. اما اصولاً شعرا و ادبا تکرار کلمه را به ظاهر لفظ انجام میدادند و معنای دو کلمهی به ظاهر یکی، متفاوت میبود. چنانکه شیر و شیر میگفتند. که یکی شیر سلطان جنگل بود و دیگری شیر لبن خوراکی. اما در اینجا حتی که به یک معنی هم بکار رود بسنده خواهد نمود جهت ایجاد وزن در سخن. مثل آنکه کسی میگوید: «کلام ما، جان و روان ما و ماهیت ما و همه چیز ماست» میتواند از تکرار بهره گیرد و بگوید: «کلام ما، جان و روان ماست، کلام ما ماهیت ماست، کلام ما همه چیز ماست» اینچنین که واژهی «کلام و ما است» تکرار میگردد و هم بر موسیقی سخن افزوده و هم سخن مهمتر میگردد ولو آنکه به یک معنا تکرار شوند البته تا جایی که نفرساید تکرار بیهودهی واژهای، ذهن شنونده را.
3. توازی:
درتوازی که موازی سازی کلمات و جملات و یا مشابهتسازی ترتیبی بین کلمات و جملات است بیشتر به همانندسازی کلمات میپردازد و به نوعی مدد میگیرد از هم خانوادههای کلمهای برای گفتن مقصود. مثال مشخص میکند «رد حقیقت در هر جایی براساس هر شرایطی به معنای تردید در حقیقت در جای دیگر است». دیده میشود در مثال ذکر شده که واژگان «رد و تردید» که هم خانوادهاند کمک میکنند به ایجاد وزن و یا همانند سازی «هر شرایطی با هر جایی» نیز به نوعی چنین مینماید.
4. تناقض:
در تناقض به جای آنکه سخنور مورد منظور اصلی را ابتدا مطرح نماید اول ناقض آن را گفته سپس خود آن را میگوید که بر ظرافت و البته بر وزنمیافزاید. به مثل به جای آنکه بگوید «در سخن گفتن آن چیزهایی که گفته نمیشود و نباید گفت از اهمیت بیشتر برخوردار است»، میگوید: «مهم آن چه میگوئیم نیست، مهم آن چه نمیگوییم است.» و اینگونه است که با تناقض به وزن خواهد رسید.
استاد محمدعلی حسینیان | |
|
ارتفاع (فرکانس ) صدا | |
|