آموزش سخنوری و سخنرانی

آموزش سخنوری سخنرانی زبان بدن

آموزش سخنوری و سخنرانی

آموزش سخنوری سخنرانی زبان بدن

۱۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مدرس بازار یابی» ثبت شده است

انواع صدا

در یک تقسیم بندی به سه نوع صدای انسان اشاره شده است:

صدای سینه

صدای سر (غنه یا تودماغی)

صدای ساخت گلو.

صدای انسان طی مراحل و نظام پیچیده‌ای با خروج هوا از ریه ها شکل می‌گیرد. به همین دلیل است که در عمل دم (کشیدن هوا به داخل ریه ها) نمی‌توان سخن گفت. هوای بازدم از حنجره یا جعبه صدا عبور و با برخورد با تارهای صوتی مرتعش و سپس با عبور از سه حفره گلو، دهان و بینی تقویت شده و طنین و حجم پیدا می‌کند و نهایتاً در برخوررد با زبان، دندان‌ها، کام و لبها، حروف شنیده می‌شوند.

 با ترکیب حروف، کلمه و با ترکیب کلمات، جمله‌ها  شکل می‌گیرند. در واقع هوای بازدمی، در مسیر خروج از ششها و نای، وارد حنجره می‌شود و تفاوت صداها از اینجا شروع می‌شود. هوا به تارهای صوتی برخورد کرده و با ارتعاش آنها صدای خام اولیه‌ای تولید می‌کند و به بالاتر می‌فرستد. در مسیرهای بالاتر سه حفره «حلق یا گلو»، «دهان» و «بینی» با تغییرات شکل خود این صداهای خام را به انواع اصوات گفتار تبدیل می‌کنند.

 اندازه،شکل و ویژگیهای فردی این سه حوزه، درنوع صدای فرد، تاثیر مستقیم دارد. در عین حال تارهای صوتی افراد مختلف هم مثل ناخن و مو، تفاوتهایی را با یکدیگر دارند.

ویژگیهای صدا

صدای هر فردی ویژگیهایی دارد که با آنها وضعیت صدای یک فرد تعیین می شود.

1. بلندای صدا: بعضی منابع به آن حجم صدا  هم گفته‌اند. در واقع منظور شدت صدای شنیده شده می‌باشد. به عبارت دیگر، منظور بلندی آن است که آیا صدای فرد بلند شنیده می‌شود یا آرام به نظر می‌رسد. میزان بلندی صدا به میزان فشار هوایی که از ریه‌ها وارد حنجره شده و به شدت برخورد تارهای صوتی بستگی دارد. هرچه فشار هوا و شدت برخورد تارهای صوتی بیشتر باشد صدا بلندتر، و هرچه فشار هوا و شدت برخورد تارهای صوتی کمتر باشد، صدا آهسته‌تر به گوش می‌رسد.

گفته می‌شود صدایی که در حالت معمولی در فاصله هفت متری قابل شنیدن باشد بلندی لازم را دارد. فریاد زدن، بلند صحبت کردن، گلو پاک کردن و. .. را استفاده نادرست از صدا گویند چرا که شدت بالای برخورد تارهای صوتی ممکن است در صورت تکرار به حنجره و تارهای صوتی آسیب برساند. امروزه استفاده از دستگاههای الکترونیکی تقویت کننده‌ی صدا مقدار زیادی از این مشکل را حل کرده است.

2. زیروبم بودن صدا: منظور از زیر بودن صدا، نازکی صدا (مثل صدای زنانه) و منظور از بم بودن صدا،کلفتی صدا (مثل صدای مردانه) می‌باشد. تفاوت این دو را می‌توان با وضعیت صدای اولین و آخرین کلید پیانو مقایسه کرد. به نظر می‌رسد که تفاوت طول و ضخامت تارهای صوتی در خانم‌ها و آقایان دلیل اصلی تفاوت زیر یا بم بودن صدای آنهاست. به طور کلی هر چه طول تارهای صوتی افزایش و ضخامت آنها بیشتر شود صدا بم‌تر می‌شود. بنابراین اگر فردی بخواهد با صدای بسیار زیر صداسازی کند،باید طول تارهای صوتی خود را افزایش دهد تا ضخامت آن نیز کم شود و صدا زیر به نظر برسد و یا برعکس.

البته تارهای صوتی فقط تا حد معینی میتوانند کشیده یا کوتاه بشوند و اگر فردی بیشتر از حد طبیعی صدایش را زیر و بم کند به مرور صدایش دچار مشکل خواهد شد. تغییر در زیر و بمی صدا در طول گفتار نقش مهمی در «آهنگ گفتار» دارد که هر چه قدر از این ویژگی مطلوبتر استفاده شود، آهنگ گفتار دلنشین تر  و پذیرفتنی‌تر خواهد بود. گویندگان حرفه‌ای با این ویژگی برمعنای کلمات اثر می‌گذارند و در انتقال حسی خاص و بالا بردن نفوذ کلام از آن بهره می‌گیرند. برای بهبود این ویژگی می‌توان صدای خود را بر روی نوار ضبط کرد و با تمرین در تغییرات زیر وبمی به بهترین آهنگ گفتاری دست یافت.

در مجموع صدا باید با سن،جنس و ابعاد بدن فرد سازگار باشد. مثلا یک مرد نباید صدای زیر تولید کند بلکه باید صدایش بم باشد و میزان بم بودن صدای او نیز متناسب باشد. و در عین حال قادر به تغییرات ارادی در زیر یا بم کردن صدایش باشد.

3. کیفیت صدا: منظور شفافیت صدا و میزان آمیختگی با سایر صداهاست. اینکه تارهای صوتی چگونه با هم برخورد کرده باشند،به آرامی یا محکم، میزان کیفیت صدا را مشخص می‌کند. 


آموزش فن بیان و سخنوری مبحث فن بیان-فصل اول

آموزش فن بیان و سخنوری مبحث فن بیان-فصل دوم

آموزش فن بیان و سخنوری مبحث فن بیان-فصل سوم

آموزش سخنرانی و فن بیان -مبحث فن بیان-چهارم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ شهریور ۹۶ ، ۱۲:۲۲
کانون سخنوران آموزش سخنوری

فن بیان

هر انسانی که در گرو ترقی مسیر خود می باشد، می بایست مسیر ارتباطی خویش را هموار سازد،زیرا این مسیر می تواند او را نسبت به وصول نتایج دلخواه خود برساند و سخن که اولین و مهم ترین قدم جهت ارتباط سازی می باشد می بایست ارائه ای در خور با صدایی دلنشین و لحن و تلفظ قدرتمند و سالم و تاثیر گذار باشد و مهارت این امر "فن بیان" می باشد که در این مهارت سخن پردازی مطرح نیست که سخنگویی مطرح است.

فن بیان راز موفقیت هر انسان خوش سخن خواهد بود،در سخنوری اگر فن بیان حضور پررنگی پیدا نکند گویی سخنور، قدرتمندترین و غنی ترین جمله و یا عبارات را در هنگام ادا به نحوی ادا می کند که گویی هیچ چیز گفته نشده.

فن بیان، فن چه گفتن نیست،فن چگونه گفتن است.از دگر شباهت های هنر سخنوری با هنر نمایش می توان به همین امر اشاره نمود که در هنر نمایش با 25 قرن طول عمر،نقش آفرینان برای آنکه بتوانند جادوی کلام خود را به طرز صحیحی ایفا نماید،دریافتند که بخش اعظمی از تاثیر هنر نمایی بازیگران بر بیان و صدای او می باشد.

امروز عصر ارتباطات است و انسان هر چه می جوید در ارتباطات میان فردی،گروهی می باشد و کلام و بیان جز لاینفک ارتباطات است.هر انسانی که به دنبال رسیدن به نتایج لازم در زمینه ی ارتباطات می باشد می بایست بتواند از بیان لازم و به طور کلی از صدای موثری برخوردار باشد.

معنا و مفهوم عنصریست که به فن بیان قوت می بخشد زیرا تجسم معنای کلام می بایست در میان گوینده شکل بگیرد و معلول معنا و مفهوم صراحت بیان می باشد ک هسرعت متناسب با سخن صراحت بیان را جان می دهد مانند تیری که از کمان پرتاب می گردد که هر قدر سرعت پرتاب نیز بیشتر باشد قدرت اصابت آن نیز بر هدف بیشتر خواهد بود و کلام صریح نیز هرچه با سرعت بیشتر متناسب با آن سخن ارائه گردد اثر آن بر عمق جان و قلب و ذهن شنونده نیز بیشتر خواهد بود و در بحث نحوه ی ادای کلمات نباید کلمات را شکسته و درهم و سطحی ادا کرد و نباید با استفاده از زبان عامیانه شکل کلمات را تغییر داد و در این بین "سکوت" میان کلمات و جملات و ایجاد وقفه بسیار ضروری ست که  این سکوت به نام " مکث" در ذهن همگان جای دارد.

اگر سخن را به قطاری تشبیه کنیم که بدون هیچ وقفه ای در حال حرکت باشد و در هیچ ایستگاهی توقف نکند نتیجه ی این عمل آن است که هیچ مسافری به قطار نرسد و اگر شخصی لاینقطع سخن بگوید، قطعا شنونده از فهم کلام بازمانده و از سخن عقب خواهد ماند و اما مکث در میان کلمات و جملات می بایست به 4 دلیل رخ دهد:

-سکوت فهمی:محرک توجه مخاطب پس از پایان عبارت

- سکوت نمایشی: موثر واقع شدن پیام سخن در ذهن مخاطب پس از پایان

- سکوت موکد:تاکید بر جدیت پیام سخن

- سکوت تکمیلی:قبل از بیان جمله و یا عبارت جهت تکمیل مفهوم جمله .         

در غیر این صورت " سکوت" لازم نوبده و می بایست در همین 4 موقعیت شکل بگیرد و اما جهت تهی نبودن سکوت می توان از کلمات فضا پر کن و یا همان تیکه کلام استفاده نمود و این کلمات در زبان پارسی وجود دارند که می توان مورد استفاده قرار داد کلماتی مانند :چنانچه،گویی،اساسا،ضمنا،به طوری که،چرا که، در هر صورت به طور جدی، حقیقیتا،در نهایت ، چنان،. . .

و در همین مقوله کلمات ربطی نیز مانند"به،از،تا،که،با،و" که در حقیقت بیانگر احساس و حالت گوینده سخن نسبت به کلمه و جمله ی قبل و یا کلمه جمله ی بعد می باشد که حائز اهمیت می باشد.

در هنگام سخن گفتن میزان صدا به طور ثابت و یکسان و در هر گامی بماند یکنواخت شده و باعث آزار مخاطب می گردد و می بایست از فراز و فرود در صدا حاصل گردد.

از مهم ترین موارد در بحث بیان،تاکیدات کلامی ست.در هنگام سخن گفتن باید دانست که برای گفتن هر مطلبی که متشکل از چندین جمله است قطعا یک جمله وجود دارد که از اهمیت بیشتری برخوردار می باشد و بار معنایی و عاطفی کلام را به دوش می کشد.بنابراین باید آن جمله را با تاکید بیشتری بیان نمود.

همچنین می بایست این را هم در نظر گرفت که هر جمله ای که گفته می شود متشکل از چندین کلمه می باشد و قطعا از میان کلمات ،کلمه ای وجود دارد که از اهمیت فراوانی نسبت به بار معنایی جمله برخوردار است پس باید با تاکید بیانی همراه باشد که با شدت بیشتری گفته شود و نیز حتی باید در نظر گرفت که هر کلمه ای که چندین حرف آن را نشکیل داده اند در آن کلمه یک حرف از میان دگر حروف وجود دارد که  اهمیت بیشتری دارد و تکیه بیانی بر آن است که در هنگام گفتن آن کلمه که باید با تاکید گفته شود.

فرایندی که طی آن سخنوران با معلومات کافی و تسلط و استفاده از فنون ارتباطی مطلبی را با عقلانیت، جذابیت و عاطفه به مخاطب انتقال می دهد، به گونه ای که بر روی او تاثیر بگذارد.

بسیاری بر این عقیده اند که همه فن بیان لحن است و هرچه در زمینه ی بیان صدا مورد بحث واقع میشود در نهایت در خدمت لحن بیانی ست.اما باید گفت لحن مهمترین فن بیان است و نه همه ی آن .

لحن احساس گوینده ی سخن می باشد که بر کلام وی تسری پیدا میکند.

لحن را می بایست بر سه امر مورد بررسی قرار داد و رعایت نمود.

لحن بر واژه:

کلمات و الفاظ دارای بار معنایی و عاطفی نسبت به معنایی که بر آن دلالت دارند می باشد و نمی توان همه ی کلمات و الفاظ را به یک شکل گفت و احساس گوینده ی سخن بر همه کلمات به یک گونه باشد.

لحن بر محتوا:

آنچیزی که یک فرد می گوید بر اساس محتوای مفهومی سمت و سویی دارد که باید در کل لحن حاکم بر بیان به گوش برسد

لحن بر صدا:

صدای هر انسانی به شرط سلامت قابلیت تاثیر گذاری دارد به شرط آنکه لحن متناسب با آن صدا رعایت شده و همانگونه استفاده شود.


مدرس سخنوری:استاد حسینیان

آموزش سخنوری و فن بیان:استاد حسینیان

آموزش سخنرانی و فن بیان :کانون سخنوران

آموزش فن بیان:استاد حسینیان

مدرس زبان بدن:استاد حسینیان

مدرس بازاریابی و فروش

مدرس اصول و فنون مذاکره

مدرس غلبه بر اضطراب و کمرویی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مرداد ۹۶ ، ۱۶:۲۹
کانون سخنوران آموزش سخنوری

سخنوران ایرانی

ابوعبدالله زنجانی

فرزند نصر الله عبدالرحیمبنمولاعلیابنملامحمدحسین 1360-1309 ﻫـ.ق .

عالمی فاضل و مؤلفی و ادیب گرانقدر و تاریخ نگاری حکیم بوده است. مقدمات را در شهر خود به پایان رساند و به همراه برادر خویش شیخ فضل الله به نجف اشرف مهاجرت کرد و در آنجا در نزد سید محمد کاظم یزدی و شیخ الشریعه اصفهانی به تحصیل پرداخت و پس از هشت سال به شهر خود بازگشت و بعد از آن به حجاز و شام و قاهره و فلسطین سفر کرد و با ادیبان و علمای آن‌ها دیدار کرد و سپس به ایران بازگشت و به عنوان استاد تفسیر و فلسفه در دانشگاه تهران مشغول به کار شد و سرانجام در سال 1360 هـ.ق درگذشت.

نگاشته‌های وی:

ـ اصول القران الاجتماعیه

ـ الافکار

ـ تاریخ القران

ـ دین الفطره

ـ زندگانی محمد (ص)

ـ سر انتشار الاسلام

ـ شرح رساله ی بقاء النفس بعد فناء الجسد

ـ طهاره اهل الکتاب

ـ عظمت حسین بن علی

ـ فیلسوف فارسی صدر الدین شیرازی

فضل الله زنجانی

(شیخ الاسلام) فرزند میرزا نصر الله بن عبد ارحیم 1374-1302 هـ.ق.عالم فاضل و مؤلف گرانقدر و یکی از استادان فقه و اصول و حکمت بود.

عالم فاضل و مؤلف گرانقدر و یکی از استادان فقه و اصول و حکمت بود. وی پس از آنکه مقدمات را در شهر خود به پایان رساند، به همراه برادر خویش ابوعبدالله به نجف اشرف مهاجرت کرد و در نزد سید محمد یزدی و شیخ الشریعه اصفهانی به شاگردی پرداخت و در سال 1339 ﻫ ـ.ق به شهر خود باز گشت و در آنجا به تدریس و تألیف و ارشاد ادامه داد و سرانجام در 1374 جان به جان آفرین تسلیم کرد.

نگاشته های وی:

•   گوشه نگاری بر منظومه ی سبزواری

•   گوشه نگاری بر الشوارق

•   گوشه نگاری بر رساله حدوث العالم

•   رساله فی الاصاله الماهیه

•   تاریخ علم الکلام فی الاسلام

•   تاریخ مذهب الشیعه

•   تراجم رواه و رجال مشهور زنجان

•   تعلیقات بر کتاب اوائل المقالات

صدر الدین معروف به صدرا ابن المولی میرزا آقا بادکوبی(1316-1392 ﻫ ـ.ق)

عالم فاضل و مجتهد گرانقدر و نیکو سرشت.پس از مدتی به نجف اشرف منتقل شد و در آن‌جا به تحصیل مشغول شد و یکی از استادان فقه و اصول و اخلاق و تهذیب و حکمت الهی و فلسفه گشت. در نجف باقی ماند تا اینکه در سال 1392 هـ.ق درگذشت. شیخ محمد هادی بادکوبی فرزند او می باشد.

نگاشته های وی:

·حاشیه‌‌نگاری‌هایی بر برخی از کتاب‌های فلسفی

·هم‌چنان به صورت دست نوشته در نزد داماد او، علامه عبد الرضا روحانی قوچانی باقی مانده است.

جلال الدین محمد شیرازی

جلال‌الدین محمدبن‌اسعدبن محمدبن‌عبدالرحیم‌بن‌علی‌دوانی‌صدیقی شیرازی(820-908 ﻫ ـ.ق)

فقیه دانا و سخنور منطقی و مفسر علم و دانش

در روستای دوان چشم به جهان گشود و در شیراز ساکن شد . علوم شریعت و مقدمات و بخشی از علوم عقلی را در نزد پدر خویش امام سعد ملا در مسجد مرشدی، و همچنین در نزد مظهر الدین محمد مرشدی و شیخ شهاب الدین عبد الله بن میمون کرمانی جبلی و شیخ ملا محیی الدین انصاری و همام الدین صاحب شرح «طوابع العلوم الدینیه»، فرا گرفت. پس از مدت نه چندان طولانی شهرت فضل و کمال او به سرتاسر جهان رسید و تعداد انبوهی از روشنایی علم و دانش وی بهره مند شدند و پادشاهان و سلاطین او را بسیار گرامی می داشتند و به او احترام می ورزیدند و بعد از آن به عنوان قاضی القضاﺓ در مملکت فارس منصوب شد.

بعد از مدتی به نجف اشرف مهاجرت کرد و در نزد بزرگان روزگار خود به فراگیری علم و دانش مشغول شد و در طی اقامت خویش رساله‌ای را با عنوان «الزوراء» را به رشته تحریر درآورد و بعد از آنکه امیر المؤمنین را در خواب دید، بر آن گوشه نگاری نمود.

او در سال 903 ﻫ ـ.ق در روستای دوان چشم از جهان فرو بست و پیکرش در همان جا به خاک سپرده شد و بر آرامگاه او گنبدی با مناره ساخته شد.

آثار او:

•    إثبات الواجب الجدید.

•    إثبات الواجب القدیم.

•    استکاکات الحروف.

•    أفعال العباد.

•    انموذج العلوم.

•    تحفه روحانی.

•    التوحید.

•    التصوف والعرفان.

•    تعویذ المطالع.

•    تفسیر آیة کلوا واشربوا ولا تسرفوا.

•    تفسیر سورة الاخلاص.

•    تفسیر سورة الجحد.

•    تنویر المطالع.

•    الجبر والاختیار

•    حاشیه‌نگاری بر شرح مختصر ابن الحاج.

•    حاشیه‌نگاریبر شرح المطالع.

•    حاشیه‌نگاریبر شرح آداب المناظرة والبحث

•    حاشیه‌نگاریبر الشرح القدیم للتجرید.

•    حاشیة على المحاکمات بین شرحی الاشارات.

•    الحاشیة على الحاشیة الشریفیة.

•    حاشیه‌نگاریبر تهذیب المنطق والکلام.

•    حل مغالطة ابن کمونة.

•    حنین الحزین.

•    رسالة فی امتناع الحکم على المعنى الحرفی.

•    شرح اثبات الجوهر المفارق.

•    شرح تهذیب المنطق.

•    شرح الرباعیات الفارسیة فی الحکمة.

•    شواکل الحور.

•    لوامع الاشراف فی مکارم الأخلاق.

•    نور الهدایه.

وبسیاری دیگر از نگاشته ها.

امیر فضل الله استرآبادی نجفی

فقیه سخنور و یکی از شاگردان اردبیلی می‌باشد. و هنگامی‌که میرزا محمد استر آبادی از مولا احمد اردبیلی در بستر مرگ پرسید: از چه کسی مسائل و احکام را بیاموزم؟ گفت: عقلیات را از امیر فضل الله و شرعیات را در نزد امیر علام فرا گیر.

وی حاشیه‌نگاری‌هایی بر «الهیات شرح التجرید» و «آیات الاحکام اردبیلی»را نیز دارد و علاوه بر آن رساله‌ای که در آن به جواب غلط پنداری‌ها و پاسخگویی در مقابل شبهه‌های توحید پرداخته را به رشته تحریر درآورد و هم‌چنین رساله‌ای با عنوان «الهلیلیة فی حکمة الضوء» را نگاشت.

حسینعلی راشد

حجت الاسلام حسینعلی راشد فرزند عالم بزرگوار ملاعباس تربتی در سال 1284 ش در تربت حیدریه در استان خراسان به دنیا آمد. در شانزده سالگی برای فراگیری علوم اسلامی راهی مشهد شد و طی ده سال از محضر ادیب نیشابوری بهره برد.

او هم‌چنین از علمای نجف، اصفهان و تهران نیز استفاده فراوان برد و سپس به وعظ و ارشاد پرداخت.

راشد مدتی در اصفهان منبر رفت ولی توسط رژیم شاهنشاهی به زندان افتاد.

وی از سال 1320 ش در رادیو ایران به ایراد سخنرانی‌های اخلاقی و مذهبی پرداخت و در مدرسه سپهسالار (مدرسه شهید مطهری) و دانشگاه فضیلتهای راشد، دو فیلسوف شرق و غرب و مجموعه سخنرانی های راشد از جمله آثار اوست.

محمّدعلی فروغی

(۱۳۲۱-۱۲۵۴)معروف به ذکاءالملک، روشنفکر، مترجم، ادیبو سخن‌شناس، روزنامه‌نگار، سیاست‌مدار، دیپلمات، نماینده مجلس، وزیرو نخست‌وزیرایرانی.

محمّدعلی فروغی دردشتی که پس از مرگ پدرش محمدحسین فروغی(ذکاءالملک) از ادیبان و مترجمان دوره‌ی قاجار، لقب ذکاءالملک را دریافت کرد، تحصیلات خود را در رشته پزشکی در دارالفنونآغاز کرد ولی بعد به ادبیّات رو آورد و فرهنگستان ایرانرا تأسیس کرد. چند بار وزیر و یک بار رئیس دیوان عالی تمیز(دیوان کشور) شد. در ۱۳۰۴ پس از تصویب انقراض دودمان قاجار کفیل نخست‌وزیری شد. در انقراض سلسله قاجارنقش داشت و اوّلین و آخرین نخست‌وزیر رضاشاهبود. در سال ۱۹۱۹ میلادی عضو و رئیس هیئت اعزامی ایران به کنفرانس صلح پاریسبود؛ او هم‌چنین ریاست جامعه مللرا برعهده داشته است.

محمد علی فروغی معروف به «ذکاء الملک دوم» از رجال و سیاستمداران و ادبا و دانشمندان ایران در سال 1294 ﻫ ـ.ق = 1254 ﻫ ـ.ش ، در تهران متولد شد. پدرش محمد حسن که معروف به  «ذکاء الملک اول» از ادبا و شعرای زمان ناصرالدین شاه قاجار است. جد اعلای این خانواده، از یهودیان بغداد بود که برای تجارت به ایران آمد و در اصفهان ساکن و مسلمان شد. به همین علت فروغی ها به یهودی‌الاصل بودن، مشهور بودند. محمد علی در مدرسه دارالفنون به تحصیل علم پرداخت ولی قبل از تمام شدن این رشته، به ادبیات و فلسفه رو آورد و کم کم وارد خدمت دولتی شد که سال 1274 شمسی، علاوه بر تدریس در مدرسه علمیه و سیاسی، مترجم زبانهای فرانسه و انگلیسی در مراکز دولتی بود.

سال 1286 شمسی، در سن 32 سالگی از بنیانگذران لژ (بیداری ایران) شد. در این لژ، به مقام استاد اعظم با عنوان خاص (چراغدار) نائل گشت. او با درگذشت پدرش، رئیس مدرسه سیاسی شد و در انتخابات دوره دوم مجلس شورای ملی، نماینده تهران شد و به مجلس رفت و چندی هم به ریاست مجلس، انتخاب شد. در سال 1290 شمسی برای اولین بار، وزیر مالیه شد و بعد از آن تا قبل از سلطنت پهلوی، چندبار، وزیر دارائی، وزیر امور خارجه، وزیر جنگ، و رئیس دیوانعالی کشور شد. در 9 آبان 1304 ش، انقراض سلطنت قاچار، تصویب شد و حکومت موقت که به سردار سپه (رضا شاه) سپرده شد، فروغی کفیل نخست وزیری شد و موقع تاجگذاری رضا شاه، او نخست وزیر بود و شنل آبی را بر دوش رضا شاه، انداخت و نطق تملق آمیزی کرد و بعد اولین دولت زمان رضا شاه را او تشکیل داد که تا یکسال ادامه داشت.

سال 1305، دولت مستوفی الممالک بود، ولی مجددا در سال 1312 و 1314 شمسی، او نخست وزیر بود تا پایان زمان او سه مرتبه نخست وزیر شده بود. بعدا مغضوب رضا شاه و مستعفی شد. او دوباره کار فرهنگی خود را شروع کرد و چون عضو فرهنگستان ایران بود، سال 1316 ش، رساله «پیام به فرهنگستان» را منتشر نمود. سال 1320 ش، بعد از حمله متفقین به ایران، برای چهارمین مرتبه نخست وزیر شد و در این زمان دولت او، رضا شاه از سلطنت استعفا کرد و پسرش به سلطنت رسید.

در کارنامه محمد علی فروغی، به سلطنت رساندن رضا شاه و پسرش محمدرضا، شاخص است. زیرا و در همین سال 1320 ش، که ایران صحنه جنگ شد و انگلستان و شوروی اصرار بر عزل رضا شاه و تغییر رژ یم سلطنت ایران شدند، فروغی از طرف رضا خان، پا به میدان گذاشت و با روابط نزدیکی که با انگلستان برقرار کرد، توانست سلطنت (محمد رضا) را جاگیر و پاگیر کند و از همین راه، رژیم وابسته و دیکتاتوری پهلوی را تداوم بخشد و خودش بعد از آن، وزیر دربار پهلوی شد. فروغی با عضویت در هیئت اعزامی به اروپا، ماموریت هایش از سال 1297 ش، شروع شده بود. یکبار از طرف وزارت دادگستری، عضو کمیسیون مطالعات در اروپا شد و چند سال هم، نماینده ایران در مجمع عمومی جامعه ملل بود و ریاست 56 مین و 57 مین شورای جامعه را به عهده داشت. او به خاطر فضل و حسن تدبیرش، نزد خارجیان معتبر بود. محمد علی فروغی در آذر ماه 1321 در سن 67 سالگی در گذشت.

محمد علی فروغی در آذر ماه 1321 در سن 67 سالگی در گذشت. او به ادبیات فارسی و زبان فارسی، بسیار علاقمند بود و مخصوصا برای شعر، مقامی والا قائل بود. با وجود تمام کارهای رسمی و دولتی، مطالعه و تحقیق داشت و مخصوصا در زمان های کناره گیری از کارهای سیاسی و دولتی تمام اوقات خود را صرف کارهای ادبی و فلسفی کرد و در همین زمینه ها آثاری از اوست. از آن جمله بعضی کتب درسی، حقوق اساسی یا آداب مشروطیت، اندیشه های دور و دراز، پیام به فرهنگستان حکمت سقراط، آیین سخنوری، فن سماع طبیعی و.... چند متن فارسی به اهتمام او تصحیح و طبع شده از جمله، رباعیات خیام، گلستان سعدی، زبده دیوان حافظ و ....

محمدعلی فروغی با نوشتن کتاب آیین سخنوری (فن خطابه) در ۱۳۱۶ می گوید که سخنوری یاخطابه فنی است که به وسیله آن گوینده، شنونده را در سخن خود اقناع و بر منظور خویشترغیب می کند. او در کتاب خود یکی از اختصاصات ذاتی هر سیاستمداری را مسلط بودن برفن خطابه می داند. او عقیده دارد که در بحث های دونفره یا دسته جمعی باید از روشسقراطی استفاده کرد تا طرف مقابل خودش بر اشتباه خویش آگاه شود. او در ابتدای کتابآیین سخنوری خویش می گوید: سخنوران و اهل سیاست به قول فردوسی سخنانشان باید معقولباشد تا ملت را گمراه نکند و دولت سر و سامان بیابد.

 فردوسی طوسی در این بابگوید:

 سخن چون برابر شود با خرد         روان سراینده رامش برد

آیین‌ سُخَنْوَری‌، کتابى‌ دربارة سخنوری‌ و فن‌ خطابه‌ و شیوه‌های‌ آن‌، همراه‌ با گزیده‌ای‌ از خطابه‌های‌ سخنوران‌ مشهور جهان‌ به‌ زبان‌ پارسى‌، نوشتة سیاستمدار و دانشمند معاصر ایران‌ محمدعلى‌ فروغى‌ (1256-1321ش‌). این‌ کتاب‌ در 2 جلد است‌: جلد نخستین‌ در 4 مقاله‌ است‌ و مؤلف‌ آن‌ به‌ بیان‌ کلیاتى‌ دربارة فن‌ خطابه‌ و مراحل‌ و اقسام‌ و شرایط آن‌پرداخته‌ است‌نویسنده‌ در این‌جلد، سخنوری‌را به‌مشاوره‌ای‌ یا سیاسى‌، مشاجره‌ای‌ یا قضایى‌، نمایشى‌ یا تشریفاتى‌، علمى‌ و منبری‌ تقسیم‌ کرده‌ و دربارة هر یک‌ از این‌ اقسام‌ و چگونگى‌ آن‌ به‌ تفصیل‌ سخن‌ گفته‌ است‌. 3 قسم‌ اول‌ اقسامى‌ است‌ که‌ در کتاب‌ خطابة ارسطو و آثار پیروان‌ او دربارة آنها بحث‌ شده‌ و قسم‌ چهارم‌ (علمى‌) و پنجم‌ (منبری‌) را او خود بر این‌ اقسام‌ افزوده‌ است‌. وی‌ با احاطه‌ای‌ که‌ بر آثار ادبى‌ و فلسفى‌ اروپایى‌، اسلامى‌ و ایرانى‌ داشته‌، به‌ خوبى‌ از عهدة تبیین‌ نظریات‌ خود بر آمده‌ و در مواردی‌ نیز برای‌ توضیح‌ مقاصد خود از اشعار سرایندگان‌ پارسى‌ زبان‌ دلیل‌ و شاهد آورده‌ است‌.

 موضوع‌ جلد دوم‌ تاریخ‌ سخنوری‌ در اروپاست‌. نویسنده‌ بحث‌ خود را از بررسى‌ سخنوری‌ در یونان‌ قدیم‌ آغاز کرده‌ و پس‌ از شرحى‌ دربارة سخنوری‌ در روم‌ قدیم‌ و در میان‌ آبای‌ مسیحى‌، رشتة بحث‌ را به‌ اروپای‌ قرون‌ وسطى‌ و جدید کشانده‌ است‌ و در ذیل‌ هر فصل‌ نمونه‌هایى‌ از خطابه‌های‌ سخنوران‌ مشهور تاریخ‌ اروپا، همچون‌ دموستنس‌1، سیسرون‌2، بوسوئه‌3، فنلون‌4 و چند تن‌ دیگر از خطیبان‌ مغرب‌ زمین‌ افزوده‌ است‌. آیین‌ سخنوری‌ در موضوع‌ خود یکى‌ از کتابهای‌ سودمند زبان‌ پارسى‌ است‌ و خواننده‌ را با سیر و تحول‌ این‌ فن‌ در اروپا آشنا مى‌کند، ولى‌ در فصول‌ مربوط به‌ فن‌ سخنوری‌ در اروپای‌ جدید تقریباً تنها از سخنوران‌ فرانسه‌ گفت‌ و گو کرده‌ و از کشورهای‌ دیگر مغرب‌ زمین‌ ذکری‌ به‌ میان‌ نیاورده‌ است‌. دربارة سخنوران‌ ملتهای‌ شرقى‌ و اسلامى‌ نیز جز اشاراتى‌ کوتاه‌ چیزی‌ در این‌ کتاب‌ دیده‌ نمى‌شود و نویسنده‌ خود بدین‌ کمبود معترف‌ است‌. نثر کتاب‌ همانند سایر آثار محمدعلى‌ فروغى‌، فصیح‌ و روشن‌ و از نمونه‌های‌ خوب‌ فارسى‌ نویسى‌ جدید و معاصر به‌ شمار مى‌رود.

جلد اول‌ این‌ کتاب‌ در 1316ش‌ به‌ سرمایة وزارت‌ معارف‌ وقت‌ و جلد دوم‌ در 1318 ش‌ در تهران‌ به‌ چاپ‌ رسیده‌ و پس‌ از آن‌ نیز چند بار دیگر در تهران‌ تجدید چاپ‌ شده‌ است‌.

زنان سخنور

حضرت معصومه(ع)– 201 ﻫ ـ.ق

فاطمه، دختر امام موسی کاظم (ع) و خواهر امام رضا (ع) از پرهیزگارترین زنان شیعه است . درباره علت و تاریخ شهرت این بانو به «معصومه» اظهار نظر قطعی دشوار است، فقط می توان حدس زد که در آن زمان به این نام مشهور بوده است. ایشان درسال 201 ﻫ ـ.ق ، یک سال پس از ورود امام رضا (ع) به مرو، برای دیدن برادرشان از مدینه به قصد مرو بیرون آمدند اما در بین راه و در شهر ساوه بیمار شدند؛ پرسیدند که بین ساوه و قم چقدر مسافت است و چون به ایشان گفتند ده فرسخ ، خدمتکار خود را فرمود تا او را به قم آورد و در قم خانه موسی بن خزرج بن سعد اشعری اقامت نمودند ، به روایت دیگر- و به نوشته حسن بن محمد بن حسن قمی در «تاریخ قم»، به روایات صحیح- چون شبانگاه خبر به آل‌سعد رسید، موسی خزرج در همان شب از قم به قصد ساوه بیرون آمد تا ایشان را به قم دعوت کند او پس از دیدار حضرت و پذیرفتن دعوت وی، خود افسار شتر ایشان را گرفت و به منزل خویش در قم آورد ، حضرت پس از هفده روز اقامت در خانه موسی بن خزرج و در حالیکه بیمار بودند درگذشتند.

پیکرشان را غسل داده و کفن کردند‌، موسی بن خزرج بر ایشان نماز خواند و در محلی که به نام «بابلان» موسوم بود دفن کردند. پس از دفن ، بر سر خاک این بانو سایبانی از حصیر برافراشتند تا آن‌که زینب ـ که به نوشته تاریخ قم، دختر امام محمد تقی (ع) بود و پس از سال 256 هـ.قبهقم آمد ـ به جای آن قبه‌ای بنا نهاد. از آن پس بسیاری از زنان و مردان علوی در اطراف مرقد ایشان دفن شدند. از همان روز نخست، آن مرقد زیارتگاه پیروان و دوستداران خاندان پیامبر (ص) بود و حتی در قرن سوم و چهارم نیز از شهرهای دیگر مانند ری برای زیارت بدان‌جا می‌رفته‌اند.

بنای مرقد از 350 ﻫ ـ.ق به بعد تغییر تحولات فراوانی یافت. بسیاری از پادشاهان، امرا و بزرگان به گسترش مرقد و تجدید بنای آن همت گماشتند. در دوره صفویه و قاجاریه توجه فراوانی به بازسازی و گسترش فضای صحن ، حرم و تزیینات آن شد تا این‌که به صورت فعلی درآمد.

امروزه آستانه حضرت معصومه (ع) پس از آستانه حضرت رضا (ع) معروف‌ترین و بزرگ‌ترین زیارتگاه ایران است. روایت شده است که حضرت صادق (ع) به گروهی از مردم ری که به دیدنشان رفته بودند بشارت دفن یکی از نوادگانشان را به نام فاطمه در قم داد و در فضیلت زیارت مرقد آن بانو تأکید نمود. درباره عمر حضرت معصومه (ع) نیز روایات متفاوت است؛ سن ایشان را هجده و بیش‌تر نیز نوشته اند.

نظر به این‌که پدرشان،امام موسی کاظم (ع) در سال 179 ﻫ ـ.ق به دستور هارون‌الرشید دستگیر و زندانی شدند و چهار سال در زندان ماندندو همانجا به شهادت رسیدند و حضرت معصومه (ع) در سال 201 ﻫ ـ.ق از دنیا رفتند، سن ایشان حداقل بیست دو سال بوده است.

آن حضرت از زنان عالم و محدث بود و روایات متعددی از طریق ایشان در کتب حدیث شیعه و اهل سنت آمده است.

شاه بیگم

شاه بیگم ملقب به ضیاء السطنه، دختر فتحعلیشاه که زنی سخنور فرمان‌نویس و خزانه‌دار و خطاط کتاب بود و زیارت نامه‌های متعدد دارد.

معروف‌ترین دختر فتحعلی شاه، که چه در زمان سلطنت پدر و چه بعد از آن نقشی در وقایع این دوران ایفا کرده، «شاه بیگم خانم» ملقبه به «ضیاءالسلطنه» دختر مریم خانم یهودی‌الاصل است. ضیاءالسلطنه به طوری که در منابع مختلف قاجاریه آمده دختری بسیار زیبا و باهوش و نازپرورده فتحعلی شاه و مادرش مهدعلیای اول بوده است.

مهدعلیا مادر فتحعلی شاه به قدری این دختر را دوست داشت که او را نزد خود نگاه داشته و تعلیم و تربیتش را به عهده گرفته بود. بعد از فوت مهدعلیا، بنا بر وصیت او تمام جواهرات و اسباب تجمل او به ضیاءالسطنه داده شد و عمارت مفصلی هم برای او خارج از حرمخانه ساختند.

شاهزاده عضدالدوله در خاطرات خود از روزگار فتحعلی شاه، مکرر به ضیاءالسلطنه و نفوذ و اعتبار او در زمان سلطنت پدرش اشاره کرده و در بخشی که به شرح حال او اختصاص داده است می‌نویسد: «خاقان مغفور منتهای محبت را به ضیاءالسلطنه داشت. این دختر در تحریر و تقریر یگانه بود. به مقتضای الاسماء تنزل من السماء لقبش نمونه‌ای از حسن منظر و جمال او بود. دستخط‌های مرحوم خاقان را او می‌نوشت، بخصوص نوشتجات محرمانه به هر کس مرقوم می‌شد به خط ضیاءالسلطنه بود. نسخ را خودش می‌نوشت. مصاحف و کتب ادعیه و زیارات متعدد نوشته است…

در جشن میلاد خاقان، همه ساله حضرت سلطنت و حرمخانه و تمام شاهزادگان ذکوراً و اناثاً مهمان ضیاءالسلطنه بودند. یک پارچه جواهر ممتاز هم در این روز به ضیاءالسلطنه مرحمت می‌شد. سفراً و حضراً همیشه ملتزم حضرت سلطان بود. قصاید و اشعاری که گفته می‌شد در خدمت خاقان مرحوم قرائت می‌کرد. اگر توسط و شفاعتی می‌کرد بی‌شبهه قبول درگاه می‌شد. در عهد سلطنت خاقانی هر کس به خواستگاری آمد تمکین ننمود. تا بعد از رحلت خاقان در سن سی و هفت سالگی ضجیعه حاجی میرزا مسعود وزیر امور خارجه شد. مرحوم شاهنشاه خلد جایگاه محمدشاه به دیدن ضیاءالسلطنه تشریف‌فرما شدند.

تمام شاهزادگان تا خانه وزیر امور خارجه به اتفاق و احترام ایشان رفتند. وقتی که مرحومان حاجی میرزا آقاسی و میرمهدی امام جمعه اعلی‌الله مقامه برای اجرای عقد آمدند، خود ضیاءالسلطنه از عقب پرده صحبت و احوالپرسی از آنها می‌نمود…»

ضیاءالسلطنه بعد از فوت فتحعلی شاه و در جریان رقابت و اختلافی که بر سر جانشینی او در گرفت نقش مهمی ایفا کرد و علیشاه ظل‌السلطان برادر تنی عباس میرزا که علیه محمدشاه قیام کرده و در تهارن به تخت نشسته بود، به شفاعت او از مرگ نجات یافت. در اسناد وزارت امور خارجه نامه‌ای به خط ضیاءالسلطه خطاب به میرزا ابوالقاسم قائم‌مقام اولین صدراعظم محمدشاه موجود است که نقش ضیاءالسلطنه را در این میان نمایان می‌سازد. ضیاءالسلطنه در این نامه چنین می‌نویسد:

«جناب بااحتشام قائم مقام. حسب‌الحکم اعلیحضرت شاهنشاه [محمدشاه] صاحبقران میرزا از پسران فتحعلی‌شاه ما را به دیدن فخرالدوله دختر فتحعلی شاه و خواهر تنی علیشاه ظل‌السلطان برد. نواب ظل السلطان هم در آنجا تشریف داشتند. بعد از تعارفات رسمی ظل‌السلطان فرمودند که پاره‌ای اشخاص مرا به این راه واداشتند، توقع من از تو این است که به خدمت قبله عالم عرض کرده و به جناب اتابک اعظم میرزا ابوالقاسم قائم‌مقام حالی نمائید که دیگر کسی متعرض کسان ما نشود. آنچه خرج کرده‌ایم همه را موافق سیاهه پس می‌دهیم که دیناری تلف نشود»

ضیاءالسلطنه در ادامه این نامه داوطلب نظارت بر کار نقل و انتقال اموال سلطنتی شده و می‌نویسد: «از قراری که می‌شنوم این روزها در میانه اسباب شاهی و سایر مردم خیلی تلف و حیف و میل می‌شود. اگر صلاح بدانید، این خدمت را سرکار اقدس به بنده پایمال نشود. هر طور که آن جناب صلاح دانند بهتر است»

علیشاه ظل‌السلطان با وساطت و شفاعت ضیاءالسلطنه مورد عفو واقع می‌شود و در مراسم تاج‌گذاری محمدشاه نیز حاضر شده و شخصاً تاج را بر سرمحمدشاه می‌گذارد، تا هر گونه شک و شبهه‌ای درباره دعوی سلطنت از طرف وی برطرف شود.

ظل‌السلطان بعد از مراسم تاج‌گذاری محمدشاه اجازه خواست تا به زیارت عتبات عالیات برود و شاه هم به او اجازه داد، ولی در بین راه به دستور قائم مقام او را دستگیر و در قلعه اردبیل زندانی کردند. این بار دخالت ضیاءالسلطنه برای آزادی ظل‌السلطان مؤثر واقع نشد، ولی ظل‌السلطان بعداً به اتفاق چند شاهزاده دیگر که در قلعه اردبیل زندانی بودند گریخت و به روسیه و سپس خاک عثمانی رفت.

ضیاءالسلطنه تا اواسط سلطنت ناصرالدین شاه هم زنده بود و زندگی مجللی داشت، ولی از دخالت در امور خودداری می‌نمود. ضیاءالسلطنه در سال ۱۲۹۰ هجری قمری در سن ۷۶ سالگی درگذشت.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مرداد ۹۶ ، ۱۷:۱۳
کانون سخنوران آموزش سخنوری

فن بیان

هر انسانی که در گرو ترقی مسیر خود می باشد، می بایست مسیر ارتباطی خویش را هموار سازد،زیرا این مسیر می تواند او را نسبت به وصول نتایج دلخواه خود برساند و سخن که اولین و مهم ترین قدم جهت ارتباط سازی می باشد می بایست ارائه ای در خور با صدایی دلنشین و لحن و تلفظ قدرتمند و سالم و تاثیر گذار باشد و مهارت این امر "فن بیان" می باشد که در این مهارت سخن پردازی مطرح نیست که سخنگویی مطرح است.

فن بیان راز موفقیت هر انسان خوش سخن خواهد بود،در سخنوری اگر فن بیان حضور پررنگی پیدا نکند گویی سخنور، قدرتمندترین و غنی ترین جمله و یا عبارات را در هنگام ادا به نحوی ادا می کند که گویی هیچ چیز گفته نشده.

فن بیان، فن چه گفتن نیست،فن چگونه گفتن است.از دگر شباهت های هنر سخنوری با هنر نمایش می توان به همین امر اشاره نمود که در هنر نمایش با 25 قرن طول عمر،نقش آفرینان برای آنکه بتوانند جادوی کلام خود را به طرز صحیحی ایفا نماید،دریافتند که بخش اعظمی از تاثیر هنر نمایی بازیگران بر بیان و صدای او می باشد.

امروز عصر ارتباطات است و انسان هر چه می جوید در ارتباطات میان فردی،گروهی می باشد و کلام و بیان جز لاینفک ارتباطات است.هر انسانی که به دنبال رسیدن به نتایج لازم در زمینه ی ارتباطات می باشد می بایست بتواند از بیان لازم و به طور کلی از صدای موثری برخوردار باشد.

معنا و مفهوم عنصریست که به فن بیان قوت می بخشد زیرا تجسم معنای کلام می بایست در میان گوینده شکل بگیرد و معلول معنا و مفهوم صراحت بیان می باشد ک هسرعت متناسب با سخن صراحت بیان را جان می دهد مانند تیری که از کمان پرتاب می گردد که هر قدر سرعت پرتاب نیز بیشتر باشد قدرت اصابت آن نیز بر هدف بیشتر خواهد بود و کلام صریح نیز هرچه با سرعت بیشتر متناسب با آن سخن ارائه گردد اثر آن بر عمق جان و قلب و ذهن شنونده نیز بیشتر خواهد بود و در بحث نحوه ی ادای کلمات نباید کلمات را شکسته و درهم و سطحی ادا کرد و نباید با استفاده از زبان عامیانه شکل کلمات را تغییر داد و در این بین "سکوت" میان کلمات و جملات و ایجاد وقفه بسیار ضروری ست که  این سکوت به نام " مکث" در ذهن همگان جای دارد.

اگر سخن را به قطاری تشبیه کنیم که بدون هیچ وقفه ای در حال حرکت باشد و در هیچ ایستگاهی توقف نکند نتیجه ی این عمل آن است که هیچ مسافری به قطار نرسد و اگر شخصی لاینقطع سخن بگوید، قطعا شنونده از فهم کلام بازمانده و از سخن عقب خواهد ماند و اما مکث در میان کلمات و جملات می بایست به 4 دلیل رخ دهد:

-سکوت فهمی:محرک توجه مخاطب پس از پایان عبارت

- سکوت نمایشی: موثر واقع شدن پیام سخن در ذهن مخاطب پس از پایان

- سکوت موکد:تاکید بر جدیت پیام سخن

- سکوت تکمیلی:قبل از بیان جمله و یا عبارت جهت تکمیل مفهوم جمله .         

در غیر این صورت " سکوت" لازم نوبده و می بایست در همین 4 موقعیت شکل بگیرد و اما جهت تهی نبودن سکوت می توان از کلمات فضا پر کن و یا همان تیکه کلام استفاده نمود و این کلمات در زبان پارسی وجود دارند که می توان مورد استفاده قرار داد کلماتی مانند :چنانچه،گویی،اساسا،ضمنا،به طوری که،چرا که، در هر صورت به طور جدی، حقیقیتا،در نهایت ، چنان،. . .

و در همین مقوله کلمات ربطی نیز مانند"به،از،تا،که،با،و" که در حقیقت بیانگر احساس و حالت گوینده سخن نسبت به کلمه و جمله ی قبل و یا کلمه جمله ی بعد می باشد که حائز اهمیت می باشد.

در هنگام سخن گفتن میزان صدا به طور ثابت و یکسان و در هر گامی بماند یکنواخت شده و باعث آزار مخاطب می گردد و می بایست از فراز و فرود در صدا حاصل گردد.

از مهم ترین موارد در بحث بیان،تاکیدات کلامی ست.در هنگام سخن گفتن باید دانست که برای گفتن هر مطلبی که متشکل از چندین جمله است قطعا یک جمله وجود دارد که از اهمیت بیشتری برخوردار می باشد و بار معنایی و عاطفی کلام را به دوش می کشد.بنابراین باید آن جمله را با تاکید بیشتری بیان نمود.

همچنین می بایست این را هم در نظر گرفت که هر جمله ای که گفته می شود متشکل از چندین کلمه می باشد و قطعا از میان کلمات ،کلمه ای وجود دارد که از اهمیت فراوانی نسبت به بار معنایی جمله برخوردار است پس باید با تاکید بیانی همراه باشد که با شدت بیشتری گفته شود و نیز حتی باید در نظر گرفت که هر کلمه ای که چندین حرف آن را نشکیل داده اند در آن کلمه یک حرف از میان دگر حروف وجود دارد که  اهمیت بیشتری دارد و تکیه بیانی بر آن است که در هنگام گفتن آن کلمه که باید با تاکید گفته شود.

فرایندی که طی آن سخنوران با معلومات کافی و تسلط و استفاده از فنون ارتباطی مطلبی را با عقلانیت، جذابیت و عاطفه به مخاطب انتقال می دهد، به گونه ای که بر روی او تاثیر بگذارد.

بسیاری بر این عقیده اند که همه فن بیان لحن است و هرچه در زمینه ی بیان صدا مورد بحث واقع میشود در نهایت در خدمت لحن بیانی ست.اما باید گفت لحن مهمترین فن بیان است و نه همه ی آن .

لحن احساس گوینده ی سخن می باشد که بر کلام وی تسری پیدا میکند.

لحن را می بایست بر سه امر مورد بررسی قرار داد و رعایت نمود.

لحن بر واژه:

کلمات و الفاظ دارای بار معنایی و عاطفی نسبت به معنایی که بر آن دلالت دارند می باشد و نمی توان همه ی کلمات و الفاظ را به یک شکل گفت و احساس گوینده ی سخن بر همه کلمات به یک گونه باشد.

لحن بر محتوا:

آنچیزی که یک فرد می گوید بر اساس محتوای مفهومی سمت و سویی دارد که باید در کل لحن حاکم بر بیان به گوش برسد

لحن بر صدا:

صدای هر انسانی به شرط سلامت قابلیت تاثیر گذاری دارد به شرط آنکه لحن متناسب با آن صدا رعایت شده و همانگونه استفاده شود.


مدرس سخنوری:استاد حسینیان

آموزش سخنوری و فن بیان:استاد حسینیان

آموزش سخنرانی و فن بیان :کانون سخنوران

آموزش فن بیان:استاد حسینیان

مدرس زبان بدن:استاد حسینیان

مدرس بازاریابی و فروش

مدرس اصول و فنون مذاکره

مدرس غلبه بر اضطراب و کمرویی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ تیر ۹۶ ، ۱۶:۰۱
کانون سخنوران آموزش سخنوری

چیستی زبان

غایت رفتار اجتماعی انسان همانا ارتباط است و آدمی به عنوان موجودی اجتماعی هرچه می پوید در رابطه است و ارتباط.هرگاه به ارتباط می پردازیم سخن گفتن برای موجودی که تنها فصل تمایز وی با سایر موجودات و به خصوص حیوانات قدرت نطق است،بنابراین سخن گفتن،امری ست مهم و حیاتی.

آدمی به عنوان حیوانی ناطق،نطق نمیکند از برای ایجاد سر و صدا که برای انتقال مفهوم است و مخابره ی پیام که قطعا منشا آن تفکر و تعقل آدمی ست.همین امر است که وی را همواره جوای کلامی عمیق،راستین و دقیق می نماید.

اگر زبان اختراع نمیگردید آدمی نیز از تفکر باز می ماند.

منشا پیدایش زبان یکی از بحث انگیزترین موضوعات درباره ی انسان است.به گونه ای که هیچ توافقی درباره ی زمان و یا مکان شکل گیری اولین نمودهای زبانی میان دانشمندان وجود ندارد.محدودیت های بسیاری برای آزمایش درباره ی آن وجود دارد و بسیاری از محققان آن را  موضوع خوشایندی برای تحقیقات جدی نمی دانند.

شرح اندیشه های اسلامی اولیه ی درباره ی منشا زبان در برخی  کتب اصول فقه و همچنین رساله های متاخرتر تحت عنوان" علم الوضع"آمده است.طبق نظر برنارد ویس،اندیشمندان مسلمان پنج دیدگاه را درباره ی منشا زبان مطح کرده اند:

1-طبیعت گرایی:زبان ناشی از رابطه ی طبیعی عبارات زبانی و پدیده های خارجی ست

2-قراردادگرایی:زبان محصول نام گذاری جمعی و قراردادی پدیده هاست

3-خدادادگرایی:زبان از سوی خداوند به انسان بخشیده شده است

4-خداداد- قرارداد گرایی:بخشی از زبان، هدیه ی خداوند است و بخش دیگر، نتیجه ی فرایند نام گذاری قراردادی ست

دیدگاه غیر متعهد:خدادادگرایی و قراردادگرایی هیچ کدام محتمل تر از دیگری نیستند

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ تیر ۹۶ ، ۱۴:۰۳
کانون سخنوران آموزش سخنوری

آموزش سخنرانی و فن بیان (بیان موثر)

از مهمترین اقدامات در جهت بیان موثرتقویت مهارت های گفتاری است که یقینا برای ایجاد این مهم بالا بردن سطح آگاهی و میزان اطلاعات چهدر زمینه مسایل

زبانی و چه مطالعات آزاد دیگر الزامی است.

میتوانید در تعطیلات آخر هفته قسمت هنری یا ورزشی مجلات را بخوانید آنها به شما عنوان و ایده های جدیدی برای صحبت کردن می دهند.

دانستن قوانین زبانی/موازین سخن گفتن/مباحث آوایی وصدا سازی و کشف واحیای کلماتی که سالهاست از آنها استفاده نشده همگی در یک بیان موثر سهیم اند

موازین سخن:

1)اهمیت بیان و گفتار مناسب با مفاهیم

2)فصاحت کلام

3)بیان متناسب با موضوع

4)عدم استفاده از کلمات کهنه و تکراری

5)جملات موجزوتعابیر قدرتمند

6)عدم استفاده از جملات و اصطلاحات سطحی

7)بیان متناسب با شرایط حاکم

8)استفاده از زاژهای ملموس

9)استفاده ازجملات تصئیر ساز

10)استفاده از عبارات سه سیلابی

11)استفاده از سکوت به هنگام در بین کلمات

12)استفاده از جملات موزون

13)تکیه کلام

14)تصویر سازی ذهنی به وسیله کلام

15)استفاده از کلمات مترادف و متضاد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ خرداد ۹۶ ، ۱۸:۰۱
کانون سخنوران آموزش سخنوری

متقاعد سازی مخاطب

اقناع . . .

پیام اقناعی. . .

در این باب دو دیدگاه متفاوت ارایه گردیده است:

1-هدف از پیام اقناعی تغییر در رفتار مخاطبان میباشند،هدف از ارتباطات اقناعی تغییر رفتار است نه تغییر نگرش زیرا تغییر نگرش در فرد سخت است اما تغییر رفتار آسان.رفتارگرایان اعتقاد دارند پس از تغییر رفتار در فرد، به دلیل فشار شرایط (فعالیت اقناعی- انگیزش های محیطی)فرد در امتداد تغییر رفتار خود برای جلوگیری از ناراحتی روانی که به دلیل تضاد ذهن و عمل دچار آن شده است، ناچار است  خود، شخصا به کمرنگ کردن باورهای خود و حتی تغییر آن ها اقدام کند که در این صورت منجر به تغییر نگرش می شود.

2-هدف از پیام اقناعی تغییر نگرش مخاطبان است و پیام گذار اقناعی این قدرت را ندارد که در رفتار و زندگی مخاطب تغییر ایجاد کند و یا بر هنجارهای گروهی و وابستگی های او تاثیر بگذارد.پیام گذار تنها می تواند به مخاطب اطلاعات بدهد تا شاید بتواند عقیده و نگرش او را نسبت به چیزی تغییر دهد و یا عقیده و نگرش جدیدی در او ایجاد کند تا در فرصت مناسب از مخاطب بخواهد طبق اعئاف و آمال پیام گذار عمل و رفتار کند.

"لطفا اینجا چارک نکنید"← "تصویر یک جرثقیل به هنگام خودرو"

این یک پیام اقناعی ست که با تکیه بر جبر و فشار و آمیزه ای از شرطی سازی منجر به تغییر رفتار در مخاطب می شود و او را مجبور می  کند تا طبق هدف و منظور پیام گذار رفتار نماید،چنین کوششی چنانچه با تکیه بر استدلال منطقی و ایجاد شناخت در مخاطبان باشد"متقاعد سازی" (اقناع) نام می گیرد و اگر با برانگیختن عواطف و هیجانات توام باشد "ترغیب" است.

برای رسیدن به تعریف دقیق تری از "اقناع"ضرورت دارد تا بدانیم نگرش چیست؟

نگرش ها ارزیابی های پایدار از جنبه های مختلف دنیای اطراف ما هستند و آمادگی پاسخ دهی نسبت به محرک های محیطی را فراهم می آورند.نگرش یک میانجی ارزشی است که افراد را مستعد رفتارهای گزینشی در قبال برخی از محرک ها می کند و سه وظیفه اصلی اقناع، تقویت نگرش،تغییر نگرش و پرورش نگرش می باشد.

سازمان نگرش در سه جز "شناختی"،"تاثیر گذاریو کرداری" بررسی می شود.به بیانی دیگر این سه جز با حالت وجودی  که انسان یم تواند با توجه به موقعیت خود اتخاذ کند یعنی "دانستن" ، "احساس" و "عمل کردن" انطباق دارد.

شناختی : شناخت موضوع نگرش و اعتقادات و اطلاعات و مشخصات

تاثیر گذار: احساسات و هیجانات فرد

کرداری: عمل  و یا رفتار که به راحتی می توتن با طرح پرسش هایی از شیوه عمل فردی در خصوص نحوه برخورد وی با موضوع یا  شرایط خاص آن را اندازه گیری کرد.

زمانی که پیام گذار اقناعی تشخیص دهد که تجربیات گذشته یک فرد ممکن است در پذیرش تجربیات تازه موثر باشد در تهیه و تنظیم پیام تلاش می کند تا نگرش قبلی مخاطب را مد نظر قرار دهد.در حاشیه بحث اقناع می بایست متذکر شد که میان "عقیده" و "نگرش" رابطه ای تنگاتنگ وجود دارد."عقیده" بیان و توضیح کلامی نگرش است. اگر "نگرش" را خوی افراد تعریف کنیم که به شکل اجتماعی  فرا گرفته اند. عقیده و تبلور نگرش  در خصوص مسایل شخصی و افراد معین است.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ خرداد ۹۶ ، ۱۸:۳۷
کانون سخنوران آموزش سخنوری

1-شنونده ی خوب بودن

اگر فرد شنونده ی خوبی نباشد، حتی حنجره خوش صدا و ظاهر آراسته و با خبر بودن از راز و رمز درست حرف زدن هم نمی تواند او را به نتیجه دلخواه برساند. پس هنگام گفتگو، معجزه سکوت کردن را نباید  فراموش کرد.

2-عدم ترس از گاف

هر انسانی تپق می زند اما قدم بعد،عذر خواهی ست.فرد از شنونده پوزش می خواهد و جمله و یا کلمه اشتباه را اصلاح می کند.نباید تصور کرد دیگران متوجه خطاها نمی گردند بلکه آنها متوجه خطا می گردند و اگر تلاش برای اصلاح آن نبینند، حرف ها را جدی نمی گیرند

3-عدم قضاوت

قاطعیت در بیان نظرات درست است اما زمانی که پای انتقاد به میان می آید، قاطعانه و حق به جانب بودن کمکی نخواهد کرد.بنابراین جمله با عبارت من احساس می کنم. . .می بایست شروع شود و بد هم دلیل داشتن احساس ناخوشایند توضیح داده شود.

4-عدم بیان زیاده گویی

جهت به کرسی نشاندم حرف، کلام می بایست واضح و شفاف ادا گردد و گفتن مقدمه های طولانی فراموش گردد.اگر جملات به درستی ادا شود و کلمات خورد نشود.50 درصد راه پیموده شده.

5-واژه و صدا

در ارتباطات،نخستین موضوعی که جلب توجه می کند، صدا و طرز صحبت کردن طرف مقابل است.

هرواژه، کلمه یا جمله ای که در صحبت کردن به کار می گیریم،در معرفی ما به دیگران و برداشت آنها از شخصیت و رفتارمان موثر است.در حقیقت با نوع کلام خود می توانیم دیگران را جذب کلام و در پی آن شخصیت مان کنیم یا برعکس اطرافیان را از خود دور کنیم.

6-شمرده صحبت کنید

شمرده صحبت کردن نه تنها باعث می شود که شنوندگان درک بهتری از گفته های شخص داشته باشند، بلکه علائم اعتماد به نفس و خویشتن داری نیز در لحن نمود خواهد کرد.

معیار خوبی که برای شمرده صحبت کردن در نظر میگیرند قرائت یک شماره تلفن است، به نحوی که فرد شنونده قادر باشد آن را بنویسد.

آموزش سخنرانی و فن بیان :کانون سخنوران

مدرس فن بیان:استاد حسینیان

مدرس سخنرانی:استاد حسینیان

مدرس سخنوری:استاد حسینیان

آموزش سخنوری و فن بیان:استاد حسینیان

آموزش سخنرانی و فن بیان :کانون سخنوران

آموزش سخنوری و فن بیان:استاد حسینیان

مدرس زبان بدن:استاد حسینیان

مدرس بازاریابی و فروش

مدرس اصول و فنون مذاکره


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ خرداد ۹۶ ، ۱۷:۲۴
کانون سخنوران آموزش سخنوری

 دیباچه....

از آغازین دوره‌های تمدن بشری، مقوله‌ی سخن و سخنوری مرکزیت توجه‌ اندیشمندان را به خود داشته است. این مهم چه در رابطه‌ی تنگاتنگی که با تفکر، در ساحت درون دارد و چه در کارکرد بیرونی خودش (در ایجاد ارتباطات)، صاحب هزارتوی پیچیده‌ایست که بشر را به این سمت سوق می‌دهد تا به عنوان یک علم مطمح نظر قرار گیرد. آشنایی هر کس به اصول این علم راهنمای او برای کسب موقعیت‌های بهتر هم خواهد بود.

هر مبحث عقلی در دو دسته‌ی «مستقلات عقلی» و «غیر مستقلات عقلی»جای می‌گیرد.

مستقلات عقلی مباحثی‌اند که نیازی به اثبات ندارند و خود به خود به آنها می‌رسیم؛

غیر مستقلات عقلی مواردی‌اند که نیاز به تحلیل دارند و از این رو علوم در این بخش جای می‌گیرند.

سخنرانی مثل هر مقوله‌ی علمی، صاحب «تعریفی» است که می‌گوید:

سخنرانی،ارائه‌ی کلام است با نگاه راهبری چه برای هزاران نفر و چه برای یک نفر،به گونه‌ای که متکلم یکه‌تاز عرصه‌ی سخن باشد و مثل هر علم دیگری صاحب چهار سرفصل اساسی است:

«موضوع علم»،«مسائل»،«مبادی»،«غایت»

موضوع سخنرانی: سخن؛

مسائل : نقشه‌های دستوری؛

مبادی: چراهایی که پیرامون تکنیکهای آن مطرح می‌شود؛

غایت: راهبری.


ارائه‌ی سخن در زمانه‌ی ما بیشتر نیازمند «وقوف به تکنیک» شده‌است چرا که سخنور باید در مدت زمان کوتاهتری بر اساس ماهیتی که برگزیده به مطلوبشش دست یابد و این تکنیک‌ها هستند که نقشه‌ای را برای سخن معرفی می‌کنند تا اینن مسیر آسانتر و دقیق‌تر طی شود. گذشته از آگاهی به تکنیک‌ها در ارائه‌ی سخن، سخنور به شاه‌کلیدی دیگر هم نیازمند است تا به تاثیرگذاری کلامش بیافزاید و این شاه‌کلید چیزی نخواهد بود جز «احساس».

این احساسِ یک کلمه است که به جنسِ آوا و لحن و بیان برآمده از آن رنگ می‌بخشد؛در اینجا باید به شکوه هر واژه برسید و این چیزی نیست که آموزش داده شود، تجربه و دقت در این فرایند است که شما را به پیش می‌برد.

1) ماهیت

برای آماده کردن هر نطقی اولین مرحله‌ای که با آن مواجه هستید، تعیین «ماهیت» کلام است. ماهیت همان نگاه راهبری شماست. مفهومی کاملاً ذهنی که مسیر سخنوری و چگونگی طی این مسیر و نقطه‌ی انتها را برای شما ترسیم می‌کند.ماهیت کلام شما همان منافعی است که برای رسیدن به آن سخن می گویید؛این منافع چه مادی باشند و چه معنوی، تعیین کننده‌ی جنس کلامتان هستند. همه‌ی مفاهیمی که در خلال سخنرانی پرداخت می‌شوند،در حقیقت در خدمت خواسته و منظور اصلی شما می‌شوند. این منظور اصلی معمولاً در سخنرانی مستقیماً بیان نمی‌شود بلکه، در دل موضوعی فرعی گنجانده می‌شود. به بیان واضح، ماهیت چرایی سخن می‌باشد.


ماهیت از سه بخش اصلی تشکیل می‌شود: «هدف، شرایط زمانی و مکانی، لذت سخنرانی»

1-1. هدف

اگر هدفتان از سخن گفتن مشخص نباشد، هر اتفاقی در هر لحظه می‌تواند شما را از جریان اصلی سخن دور کند. تعیین هدف، در واقع تعیین نقشه‌ی راه است. ذهنیت ایجاد شده بر اساس هدف، شما را قادر می‌سازد تا بنا بر تحلیلی که از شرایط دارید، فرایند سخن را به نفع خودتان تمام کنید.

خود هدف  شامل سه طبقه می شود : «آنی، میانی، غایی»

ما معمولاً هدف غایی خود را می‌دانیم اما اهداف میانی و آنی را مشخص نکرده‌ایم؛به همین جهت در همان دقایق اولیه هدف غایی خود را آشکار می کنیم. خیلی از مواقع در سخنرانی نیازی به مطرح کردن هدف غایی نیست بلکه، خودِ مخاطب باید به آن برسد؛ در این مورد نیاز به زیرکی در گفتار است. اگر هدفتان در هر سه مرحله تشریح شده باشد، راحت‌تر می‌توانید به کلامتان مسلط شوید.

نکته : ما هیچگاه از هدف آنی به غایی نمی‌رسیم بلکه، از هدف غایی به میانی و از میانی به آنی می‌رسیم.

2-1.  شرایط زمانی و مکانی:

هر سخنران به عنوان یک اندیشمند باید جوانب مختلف سخن‌گفتن را بسنجد و یک سوال کلیدی که باید در تعیین گام‌های اولیه از خود بپرسد این است که: «آیا تعیینن هدفش در  راستای درک درستی از شرایط زمانی و مکانی بوده یا خیر» و «آیا می‌تواند مطلب یا موضوعش را همانگونه که هست بیان کند یا برای تطبیق با شرایط باید از روشهای غیرمستقیم استفاده کند». درک صحیح شرایط زمانی و مکانی در گرو شناخت دقیق موقعیت‌ها و تصمیم‌گیری متناسب با آنهاست.

3-1. لذت سخنرانی

آنچه سخنران را برای سخن گفتن تشویق می‌کند این است که: در ابتدا خودش از سخن گفتن لذت ببرد. تا زمانی که خود سخنران التذاذ ذهنی نبرد، نمی‌تواند فضای لذت را به مخاطب هم انتقال بدهد.  لذت مفهومی نسبی است اما مانور هر چه بیشتر بر این مسأله جریان سخن و فضا را بیشتر تحت کنترل سخنران قرار می‌دهد.

2) موضوع

بعد عبور از سه مرحله‌ی مرتبط با ماهیت، تعیین «موضوع» اهمیت می‌یابد.

موضوع مفهومی است عینی وهمان‌طور که گفته شد؛ قالبی است که ماهیت در دل آن بیان می‌شود. سخنران همیشه موضوعی را انتخاب می‌کند که ماهیت کلامش درر کنه آن جای بگیرد و در عین حال به طور غیرمستقیم مخاطب را به سمت هدفش ترغیب کند. در واقع موضوع در سخن چه چیزی گفتن است.

مواردی که در شکل‌دهی به موضوع حائز اهمیت‌اند بدین شرح‌اند:

1-2. تهیه‌ی نطق

در این مرحله  نیازی نیست که حتماً سخنرانی نوشته شود؛ تنها در نظر داشتن مراحل به شکل ذهنی کافی است. شکل نوشتاری، در دوره‌های آغازین ِتمرینِ سخنرانی می‌تواند مؤثر باشد؛اما پس از آن، سخنران باید ذهنش را برای این منظور آماده نگه دارد و بهترین مطالب را بر اساس  موضوعش انتخاب کرده و در ذهن سازمان‌دهی کند. اگر متکی به نطق مکتوب شوید ارتجال و بدیهه را از شما دور خواهد نمود و نمی‌توانید درخور و با طراوت با مخاطب سخن بگویید.

روش تهیه:

·هر آنچه را که به نظر تان می‌رسد، از دیده ها گرفته تا شنیده‌ها و. . .  روی کاغذ یادداشت کنید.

·شناخت مخاطب و فضای حاکم و زمان را در نظر بگیرید و مطالب را بر اساس آن انتخاب کنید.

·پاکنویس کنید و مطالب را به صورت رئوس مطلب در آورید.

·ساختار مورد نظرتان را بر اساس فرمولهای ساختاری که در بخش «ساختارهای نطق» معرفی می‌شوند،انتخاب کنید.

·به مطالب‌تان نظم و ترتیب بدهید و دور موارد اصلی ـ که باید بقیه‌ی موارد در خدمت آن باشند ـ  خط بکشید.

نکته: تهیه و تنظیم نطق در«موضوع» سخنرانی است؛اما فرمول‌بندی نطق در «ساختار» یا همان فرم سخنرانی می‌باشد.

برای اینکه که متکی به کاغذ نباشید، برای ارائه‌ی نطقتان می‌توانید از دو روش «عددی» یا «حروفی» برای حفظ رئوس مطلب‌تان استفاده کنید.

نکته:اگر سخنور به مفهوم سخنان خود مسلط باشد، از تنظیم کلمات بی‌نیاز می‌شود و کلمات سوار بر مفهوم شکل می‌گیرند.  روی کلمه بسته نشوید؛ مفهوم را بیان کنید معنا، لفظ مورد نظرتان را برایتان می‌یابد.

2-2.مکان سخنرانی

از مواردی که به کلامتان جنس می‌دهد و حدو مرزهای سخن را برایتان مشخص می‌کند، مکان سخنرانی است. مکان سخنرانی می‌تواند سرفصلهای نویی را برای ارائه، تعریف کند و یا سرفصلهایی را حذف نماید.

3-2. فضای حاکم بر جلسه سخنرانی

حس و حالی که در محفل برقرار است و یا مناسبتی که منجر به تشکیل چنین جلسه‌ای شده همگی به کلام سخنران جنس می‌دهند.

4-2.شناخت مخاطب

بعد از اینکه مطالب‌تان را جمع‌آوری کردید، می‌توانید بر اساس شناختی که از نوع مخاطب (میزان آگاهی، سواد،طبقه‌ی اجتماعی، شغل یا...) دارید به انتخاب و سازماندهی اطلاعات‌تان بپردازید و موضوع را بر مبنای آن تبیین کنید.

5-2. قالب موضوعی سخنرانی

قالب آن چیزی است که صاحب قاعده و قانونی باشد. تعیین قالب بر اساس نوع موضوع و نوع شخصیت و جایگاه سخنور شکل می‌گیرد.

نکته: پرداخت کاملتری به ماهیت و موضوع  مربوط به سرفصلهای «سخنوری حرفه‌ای» می‌شود. مفاهیمی که در سخنوری در اجتماعات مطمح نظر می‌باشد بیشتر شناخت تکنیک‌ها و فرمولهای ساختاری است.

3)ساختار

 بعد از تبیین صحیح موضوع،به تبیین ساختار می‌رسیم. در حقیقت ساختار به چگونگی ارائه‌ی سخن می‌پردازد و فن سخنوری نیز فن چگونه گفتن است و نه چه گفتن.

1-3.تشخص

تشخص  واجدمعانی چون:شخصیت،حیثیت، اعتبار و احترام و... می‌باشد.

تشخص یکی از قدرتمندترین ابزارها برای ارائه‌ی یک سخنرانی محسوب می‌شود. بسامد تاثیر این جزء بر سایر اجزاء سخنرانی تا جایی است که حتی می‌تواند بسیاری از ضعف‌های محتوایی را هم بپوشاند. باید گفت که شخصیت سخنران حتی مهم‌تر از اطلاعات اوست.

گاهی اصول تشخصی مغایر با ویژگی‌های فردیتی سخنران می‌باشد؛ از این‌رو سخنران برای به نمایش گذاشتن سخنرانی تاثیرگذار،باید موقتاً قالبهای عادتی خود را کنار بگذارد.

یک سخنران از زمانی که در کانون دید مخاطب قرار می‌گیرد دقیقاً مشخصات بازیگری را دارد که باید قهرمانانه برصحنه ظاهر بشود و شخصیتی را به نمایش بگذارد که با نوع ظاهر و گفتار و رفتارش،کمال مطلوبی را برای مخاطب ترسیم نماید.

از لحظه‌ی حضور شما به عنوان سخنران بر صحنه، مخاطب شروع به پردازش اطلاعات غیر گفتاری شما می‌کند تا از آنچه هستید برای خودش تحلیلی ارائه بدهد و پازل شخصیتی که از شما در ذهنش می‌سازد را کامل کند؛به همین دلیل کوچکترین اشتباهی در انتخاب پوشش، سرعت گام‌ها و...می‌تواند به قیمت پس زده شدن از سوی مخاطب تمام شود.

همه‌ی آنچه گفته شد دال بر این است که، مهمترین جزء ساختار که بر سایر بخشها(حتی ماهیتی و موضوعی) می‌تواند سیطره پیداکند و به نوعی نمایش قدرت را به همراه داشته باشد، همین عنصر تشخص است. باید پذیرفت تا زمانی که مخاطب شخص سخنور را نپذیرد کلام وی را نیز نخواهد پذیرفت و اگر او را باور کند کلام و سخن او را نیز خواهد پذیرفت و ازهمین رو می‌باشد اهمیت اصل تشخص.

این جزء معمولاً در سخنرانی از طریق تکنیک ایجاد می‌شود. برای بروز جلوه‌های تشخص، سخنران باید نکاتی را در ظاهر و گفتار و رفتارش مد نظر داشته باشد:

1.وضعیت ظاهری در همه‌ی ابعاد:

ـدر این مورد پوشش گران‌‌قیمت مد نظر نیست بلکه ساخت ظاهری است که سخنران را یک آدم موقر و موجه جلوه بدهد.

ـ سخنران باید بداند که چه نوع پوششی با شخصیت او تطبیق بهتری دارد.  انتخاب حد وسط در اینجا اهمیت فراوانی دارد.  پوشش از طرفی باید با ویژگی‌های شخصیتی سخنران هماهنگ باشد و از طرف دیگر باید به نوع پوشش غالب جامعه نیز نزدیک باشد. آنچه سخنران باید با نوع پوشش ایجاد کند اندکی تمایز است. لباس سخنران باید بیانگر روحیه و چهره‌ی کاملاً انسانی وی باشد و نیز باید بتواند آراستگی و پرهیز از تجمّل و تفاخر را نیز نشان دهد.

ـ استفاده از هر گونه پوششی که تمرکز مخاطب را به چیزی غیر از گفتار سخنران جلب کند، مناسب نخواهد بود.

ـ یک پوشش نُرم و هماهنگ،مطلوب‌ترین پوشش است.در واقع لباس سخنران، لباس طبقه‌ی متوسط دانشگاهی جامعه است با اندک تفاوتی که تبدیل به تمایز وی شود.

ـدر استفاده از رنگ و فرم مناسب پوشش هم دقت کنید. رنگهای تیره برای جلسات رسمی‌تر مناسب‌اند. ترجیحا ًساده و بی نقش و نگار باشد.

ـ تیرگی رنگ لباس وجاهت، وقار و جدیت می‌آفریند.

ـ سخنران با انتخاب نوع پوشش، تصویر انسانی معقول و موجه را می‌سازد تا برای مخاطب قابل پذیرش باشد. چرا که هر سخنوری قبل از آنکه شنیده شود، دیده خواهد شد.

2.نحوه‌ی راه رفتن و گام نهادن بر جایگاه :

سخنران با  نوع گام برداشتن به سمت جایگاه، آغازین لحظات آشنایی با مخاطب را می‌سازد. قدم های موقرانه و متمرکز و قامت کشیده، تصویری از سخنران معتمد به نفس و آگاه را می‌سازد. نماهای آغازین می‌تواند بسترساز تصویر نهایی باشد که شما از یک سخنران متشخص به نمایش می‌گذارید، پس متمرکز و متناسب عمل کنید. هر گونه شتابزدگی در راه رفتن می‌تواند منجر به برداشت‌ها و پیش‌داوری‌های منفی از جانب مخاطب بشود. هر رفتاری در هنگام حضور در جلسات باید کاملاً عادی و در مناسب‌ترین حالت اصلی و همیشگی خود باشد.

3. نحوه‌ی قرارگرفتن بر جایگاه :

هر نقطه و هر مکانی را که یک شخص در آن شروع به سخن گفتن می‌کند، جایگاه سخنرانی می دانیم. جایگاه سخنرانی به خودی خود، در ذهن مخاطب تمایز ایجاد می‌کند و جلوه‌ی نمادینی از اقتدار سخن است؛ اما با لحاظ کردن ویژگی‌های بصری مثل «نور» و اولویتهای مکانی مثل«در صدر مجلس بودن» یا «در نقطه‌ی اشراف بر بقیه بودن» می‌توانید بر برجسته کردن این بخش بیافزاید.

4. آرامش رفتاری از نوع ظاهری (طمانینه ):

آنچه در طی سخنرانی برای مخاطب اهمیت پیدا می‌کند، احساس و انرژی است که با زبان بدن و رفتار و گفتار سخنران انتقال داده می‌شود. هر گونه پریشانی یا عدم تمرکز تشخص سخنران را به ضعف می‌کشاند. حتی اگر اضطراب یا نگرانی هم در سخنران باشد، نباید در ظاهر او دیده شود. آنچه از شما دیده می‌شود بسیار مهم خواهد بود.

5. استفاده از قدرت چشمان:

یکی از مواردی که کمک می‌کند تا مخاطب پیگیر بماند و از گسست‌های ذهنی که عوامل خارجی یا درونی برایش ایجاد می‌کنند در امان نگاه داشته شود، برقراری و حفظ ارتباط چشمی است. چشمان به دلیل توانایی‌های ویژه‌ای که در ایجاد مفهوم دارند، می‌توانند مخاطب را به تأیید و همراهی وادارند و یا به سکوت بکشاند. برقراری ارتباط چشمی با مخاطب، این مفهوم را دارد که مخاطب حائز اهمیت است؛در نتیجه او خود را ملزم به تعهد متقابل می‌بیند. چشم زنده‌ترین عضو خارجی در بدن ما می‌باشد و قابلیت انتقال احساس و حتی مفهوم را دارا می‌باشد و قدرت غلبه و استیلا بر مخاطب را دارد.

6. استفاده مناسب از نگاه:

هر نوع نگاه واجد مفهوم مشخص و معینی است. هر ذهنیتی که در پشت هر نگاه نهفته است تغییراتی را در عضلات چشم و صورت ایجاد می‌کند که مفاهیم مشخص شده‌ای را از فرستنده به گیرنده انتقال می‌دهد؛ مثل اینکه «نگاه به آسمان» مفهوم دعا و طلب کمک از ماوراء را به همراه دارد؛ به همین میزان نگاه هیجان زده، خشمگین، دلسوزانه،امیدوار و... به تناسب با نوع کلامتان می‌تواند معنا را بهتر انتقال بدهد. سعی کنید نسبت به ایجاد ارتباط در سخنوری از ابزار چشم بهره گیرید و به نوعی نگاه،حاکم برحضار باشد تا با همگان ارتباط داشته باشید.

7.ویژه و خاص جلوه نمودن سخنران (عدم انجام کارهای عادی به مانند دیگران در ساعات حضور در جلسه):

 در راستای این اندیشه‌ی بنیادین که سخنران باید متمایز از دیگران جلوه کند، تمامی برخوردها و واکنش‌هایش نیز با محیط باید اینگونه باشد. مثال : در فاصله‌ی زمانی که سخنران در جمع قرار می‌گیرد، چنانچه پذیرایی شد، ترجیهاً از خوردن خودداری کند. یا زیاده‌روی در خوردن ننماید چرا که باید هر عملی و هر رفتاری در جهت تقویت چهره‌ی انسانی و موقر سخنران انجام گیرد و باید به یاد داشت همانطور که ما دیگران را نظاره می‌کنیم و آنها را تحلیل می‌کنیم دیگران نیز در مورد  ما چنین خواهند نمود.

8.نحوه‌ی خوشامدگویی:

 اگر قصد خوشامدگویی به مخاطب را داشتید، حتماً هدف آن را هم ذکر کنید و برای این کار متفاوت عمل کنید. به خاطر داشته باشید که خوشامدگویی کلیشه‌ای کار مجریان است. خوشامد‌گویی نباید تعارف و یا تملق به نظر آید و البته باید به یاد داشت که هر سخنی و هر رفتاری در خدمت تبیین موضوع باشد و حتی خوشامدگویی نیز باید در راستای انتقال مفهوم در سخن انجام شود.

9.عدم استفاده از تواضع حقیرانه:

همه‌ی تکنیک‌های ایجاد تشخص، برای ساختن تصویری مقتدر از سخنران است؛در نتیجه هر عملی که منجر به خدشه‌دار شدن این تصویر بشود، در سخنرانی جایز نیست. آنچه در ناخودآگاه مخاطب اهمیت می‌یابد تصویری ایده‌آل از فردیت سخنران است. استفاده از هر کلمه یا جمله‌ای که نشانه‌ی ضعف یا فروتر بودن سخنران نسبت به مخاطب باشد، اقتدار سخنران را در هم می‌شکند. سخنران انسان متکبری نیست اما زمانی تواضع می‌کند که مخاطب آن را نپذیرد و صرفاً آن را به حساب روحیه‌ی والا و ارزشی او قلمداد نماید و در واقع سخنران در مواقعی دست به شکسته نفسی می‌زند.

10.عدم استفاده از جملات، کلمات و ضرب‌المثل‌های سطحی:

 به دلیل حساسیتی که جایگاه سخن دارد مخاطب انتظار می‌برد که نمایش متفاوتی از سخن را شاهد باشد؛ پس استفاده از زبان عامیانه یا کوچه بازاری به تشخص سخنور لطمه می‌زند. حد وسط در انتخاب جملات و کلمات این است که، در عین قابل فهم بودنشان نمونه‌ی ممتازی از به کارگیری زبان را بهره‌مند باشند. مخاطب از نوع سخن گفتن سخنران میزان آگاهی او را تخمین می زند. در انتخاب جملات و واژگان دقت کنید. یادتان باشد که مخاطب انتظار ندارد سخنور را همچون افرادی دریابد که درجریانات عادی زندگی شاهد آنان می‌باشد و باید سخنران ویژه و منحصر به فرد به نظر آید.

11.فصاحت کلام :

عدم استفاده از کلمات عجیب و غریب و نامأنوس به گونه‌ای که به شعور مخاطب لطمه بزند. تبعیت از زبان معیارکه در عین گویا و شفاف بودن مبرا از ابهامات و کژتابی‌هاست، برای یک سخنران اهمیت می‌یابد. اگر از این حد قدم فراتر بگذارد و مخاطب را در درک کلامش با مشکل مواجه کند جایگاه خودش هم به ضعف کشیده می‌شود، در نتیجه استفاده از کلمات بیگانه یا مهجور در سخنرانی ممنوع می‌باشد. مگر به ضرورت محتوایی و مفهومی که در این صورت نیز یا باید با علم به آگاهی مخاطب از واژه‌ی غریب استفاده شود و یا در صورت احتمال عدم آگاهی مخاطب باید معنای تقریبی واژه‌ نه به صورت مستقیم بلکه به گونه‌ی تلویحی ذکر گردد.

12.جدیت در رفتار و جزم‌اندیشی در گفتار (لودگی ممنوع) :

گفتار و رفتار همه جلوه‌هایی از میزان تعقل‌ورزی و تشخص سخنور هستند؛ هر چه متناسب‌تر و جدی‌تر ادا شوند، به پذیرش کلام سخنور و تأثیرگذاری او بر مخاطبش هم می‌افزایند. حتی در مواردی که ذکر لطیفه موجب رساندن  معنا می‌شود، خود سخنور نباید بیشتر از مخاطبش لبخند بزند. رعایت  اعتدال در نوع رفتار و جنس گفتار، مخاطبین بیشتری را هم درگیر جریان کلام می‌کند.

13.استفاده از صدا همراه با انرژی لازم و ایجاد انگیزش کلامی:

نوع استفاده از صدا و میزان بازی با آهنگ کلام، علاوه بر از بین بردن ریتم یکنواخت و فضای رخوت بار در کلام می‌تواند منجر به جلب توجه بیشتر مخاطب هم بشود و به نوعی ایجاد انگیزه در پیگیری سخن می‌کند. از مهمترین اهدافی که سخنران دنبال می‌کند فراهم کردن فضای ترغیبی و تشویقی برای مخاطب است که، در این مورد لحن و نوع استفاده از صدا از روشهای فرمیک برای ایجاد انگیزش محسوب می‌شوند. صدای سخنور باید حاکی از شوق و شور درونی وی نسبت به آنچه می‌گوید باشد و درغیر این‌صورت کلام باور نخواهد شد همانطور که خود سخنران نیز پذیرفته نخواهد شد.

14. مطرح نمودن شادباش به مخاطب و انتقال انرژی و احساس مثبت به ایشان:

صحنه‌ی سخنرانی صحنه‌ی بده بستان احساس و انرژی است. معمولاً به همان میزان که انرژی و احساس از سخنران ساطع می‌شود، به همان میزان هم مخاطب احساس لذت را باز می‌تاباند. سخنران از راههای متفاوت چون: بیان مطالب لطیف و حکایت‌های پرمغز یا خاطرات دل انگیزو...می‌تواند برای مخاطب مسیری را ترسیم کند. پیدا کردن روشهای انتقال لذت از طریق جریان سخن یا فضاسازی،همگی به فراست و هوشیاری سخنران بر می‌گردد. اگر مخاطب در جلسه‌ی سخنرانی دستاوردی نداشته باشد و از نظر روحی و ذهنی تغییری در وی حاصل نگردد تشخصی برای سخنران قایل نخواهد بود و زبدگی وی را کتمان خواهد نمود.

15.ارائه‌ی یک عنوان مطلوب از خود به عنوان سخنران، به وسیله‌ی فرایندهای مختلف (اعلام مجری، دعوت نامه‌ی قبلی برای حضار یا توسط خود سخنران به صورت هوشمندانه):

عناوین همیشه معرف میزان آگاهی و تجربیات و تحقیقات یک سخنران هستند که اگر به درستی بیان شوند، در ایجاد تشخص سهم بسزایی دارند.

نکته قابل توجهی که در این مورد لازم به ذکر است، تطبیق عنوان با نیاز مخاطب و گاهاً تعدیل در ذکر آنهاست؛که باید متناسب با مخاطب و در پاسخگویی به نیازهای او ارائه گردندتا اطمینان خاطری برای مخاطب باشد که روش حل مسائلش را از طریق این مرجع، می‌تواند پیدا کند.

16.به گونه‌ای و باهر وسیله‌ای سخنران باید در ذهن مخاطب به عنوان یک متخصص در موضوع مربوطه جلوه کند. اگر مخاطب احساس نکند که سخنران در موضوع مورد  بحث تخصص و دانش لازم رادارد، مطمئناً کلام وی را به تشکیک و تردید خواهد پذیرفت. تخصص در موضوع در واقع همان تسلط سخنران به آنچه می‌گوید، می‌باشد.

17. تشکری هوشمندانه و به دور از تملق از مجریان، برگزارکنندگان و بانیان جلسه :

حس قدردانی و تشکر از حامیان محفل سخنرانی علاوه بر ایجاد نمایی از روحیه‌ی انسانی سخنران، فضایی گرم و صمیمی ایجاد می کند. از طرف دیگر همیشه بیان یک نیت والا برای شکل‌گیری مجلس، این حس را به مخاطب می‌دهد که در تحقق امر مهمی شرکت داشته است. البته نباید فراموش نمود که همانطور که گفته شد، سخنران هر جمله‌ای و حتی هر کلمه‌ای که می‌گوید باید در خدمت هرچه بهتر تبیین موضوع باشد حتی تشکر از بانیان و یا مخاطبان حاضر در جلسه‌ی سخنرانی.

18.به چالش کشیدن اندیشه‌ی مخاطب:

وقتی دیدگاه فردی و مشخصی برای امور داشته باشید و هر گاه خودتان مسائل را از زوایای دید متفاوت مورد نقد و بررسی قرار بدهید،می‌توانید آنها را هم متفاوت به دیگران ارائه دهید. بیان مسائلی از این دست مخاطب را به اندیشه وامی‌دارد و باعث می‌شود که با امور مختلف عمیق‌تر روبرو شود. دید متفاوت و بیان متفاوت امور خود ابزاری است برای سخنران که تمایز ایجاد کند و با عالمانه نشان دادن سخنانش مخاطب را به سوی هدفش ترغیب و تشویق کند. اگر نتوان مخاطب را نسبت به آنچه می‌اندیشد مردد نمود آنگاه نمی‌توان وی را به آن چه می‌گویید ترغیب نمایید. در واقع تا زمانی که کسی گرسنه نیست غذای جدید شما را نخواهد خورد.

19. عدم انجام سخنرانی در حالت خستگی جسمی و روانی:

یقین بدانید، تازمانی که ذهن و جسم در حالت آرامش قرار نگیرند زبان قادر به ارائه‌ی نطقی منسجم و انگیزشی نخواهد بود. برای انجام سخنرانی باید با همه‌ی قوا عمل کرد؛ چرا که سخنرانی اجرائی است که با توجه به انرژی حاکم در فضا و دریافت و ادراکی که سخنران از محیط به دست می‌آورد،اتفاق می‌افتد و اینگونه است که سخنران دست به تعدیل جریان سخن می‌زند؛ پس تا زمانی که در بهترین شرایط جسمانی و ذهنی به سر نبردید، نمی‌توانید به ارائه‌ی کاملتر و تأثیرگذارتر هم برسید. سخنران باید با طراوات ذهنی و شادابی لازم انعطاف‌پذیری نسبت به آنچه می‌گوید و انجام می‌‌دهد را داشته باشد و در غیراینصورت توانایی تأثیر گذاری بر مخاطب را نخواهد داشت. باید سعی کنید که نسبت به ایجاد آمادگی حتماً استراحت لازم را داشته و قبل از حضور در جلسه استحمام نموده، آراسته و پیراسته در بهترین شرایط جسمی و روانی در حضور دیگران حاضر شوید.

20.عدم انجام سخنرانی از روی متن و نیز عدم وابستگی به یادادشتهای مربوط:

مخاطب، سخنرانی را که متکی به یادداشت باشد،ملال آور می‌داند و از روخواندن متن می‌تواند به راحتی در جریان توجه مخاطب، انقطاع ایجاد کند و از تسلط سخنران بر سخن می‌کاهد و اینگونه در نظر مخاطب می‌نمایاند که سخنران تسلط لازم بر موضوع و سخن را ندارد و اگر یادداشت و متن مکتوب را از وی بگیرند دیگر قادر به ارائه‌ی سخن نخواهد بود. البته در صورت نیاز به یادداشت می‌توان از آن بهره جست فقط به این منظور که مطالب و در واقع رئوس مطالب اصلی از یادمان نرود ونه آنکه در تمام جریان سخن، همه‌ی حواس سخنران به آن بوده و از روی کاغذ سخنرانی کند. البته این قاعده در برخی سخنرانی‌ها به لحاظ حساسیت مانند سخنرانی مسئولین سیاسی مورد بحث نخواهد بود.

21.استفاده از اصل روشنگری در موضوع مربوطه و ارائه‌ی کلامی عجیب و دلنشین:

روشنگری در راستای دیدگاه سخنران شکل می‌گیرد. در این مورد نیازی به ارائه‌ی اطلاعات ندارید؛ بلکه تنها با پرداختی نو و ارائه‌ی متمایز مسائل می‌توانید دست به روشنگری بزنید. باید سعی کنید که دیدگاهتان را از کلیشه‌های مرسوم دور نگه دارید و با زاویه‌ی دید متفاوت به تعمق بپردازید که این ارائه‌ی نو، دید نو را هم برای مخاطب به ارمغان می‌آورد. اگر سخنران همان سخنانی را بگوید که مخاطب پیش‌تر نیز نسبت به موضوع سخن شنیده باشد دیگر منزلتی برای سخنران قائل نخواهد بود. سخنران باید بتواند چیزی به اندیشه و دانش مخاطب بیفزاید و امری را برای وی واضح و روشن سازد.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ خرداد ۹۶ ، ۱۳:۵۳
کانون سخنوران آموزش سخنوری

20 ویژگی مدرس فن بیان

راز مهارت  برقراری ارتباط به رساندن پیام مربوط می باشد. اهمیت برقراری ارتباط موثر در تسلط بیانی و چگونگی بیان میباشد.اهمیت نفوذ کلام از همان روزهای ابتدایی ،که بشر به توانایی حرف زدن دست یافت،احساس می شد.بیشتر تکنیک هایی که امرزه در مورد هنر نفوذ کلام و قانع کردن دیگران در ارجحیت قرار دارد منوط به ارسطو ،فیلسوف یونانی قرن 3 پیش از میلاد برمیگردد.

تمامی افراد به 3 دلیل نیازمند آموزش فنون نفوذ کلام هستند:

الف)دفاع از عقاید و متقاعد سازی افرا

ب) رتبه بندی و پیشرفت در حوزه کار

ج)   ایجاد تغییر در زندگی و روابط 

 در میان  افرادی که در گرو هنر سخنوری فعالیت میکنند.اللخصوص در میان مبتدیان این امر عزیزانی هستند که ناخواسته در سخنوری خود دارای صدای گوش خراش،نازک و یا تصنعی هستند.این معضل در دستان فن بیان قرار دارد. فن بیان یعنی استفاده درست و بجا از تمامی ارکان ارتباط برای اینکه منظورمان را درست به مخاطب برسانیم. که هم شامل محتوای کلام و سخن است و هم به طرز ادای آن مرتبط می شود.                                                                                                               

بنابراین به عنوان مدرس این فن می بایست ویژگی هایی را به عزیزانی که نیازمند یاری می باشند آموزش دهید.        

1-      صحبت شمرده،شمرده

 وضوح کلید موفقیتتان هست.هر عبارت مبهمی می تواند این وضوح را از بین ببرد.یکی از راهکارهای وضوح کلام،کاهش سرعت کلام است.شمرده صحبت کردن نه تنها فهم شنونده را از صحبت های شما تقویت می کند ،بلکه باعث می شود،مطمن و آرام به نظر برسید

2-      کلام معتمدالنفس

کلام شما می بایست متعلق به شما باشد.با تمام اعتماد به نفسی که در دنیا وجود دارد،کلام خود را ادا کنید.

3-      بیان منظور صحیح

لحن خود را می بایست همساز با موضوع کلام خود کنید.اشتیاق در کلام عنصری ست که توسط مخاطب حس می گردد.این موضوع به ظاهر نامحسوس در کلام شما طنین انداز می شود.

4-      فروتنی

"باید در زندگی فروتن باشید،اگر فروتن نباشید،زندگی شما را فروتن میکند"مایک تایسون

جهت تقویت این امر خود را در محیطی احاطه نمایید که افراد آن از شما بلند مرتبه تر باشند،زیرا تکبر قاتل مغز می باشد و اگر مغز بمیرد،ذهنی جهت ساخت کلام وجود ندارد.

5-      رفتار ملایمت آمیز با صوت

ابزار کار یک سخنور بدن و بیان اوست و بیان متصل به صدای شماست.تنفس صحیح ،یاور صوت شما می باشد.اگر به جای تنفس عمیق شکمی ،از راه سینه و سطحی تنفس داشته باشید،صدای شما ضعیف و وحشت زده به نظر می رسد،نفس های آرام،عمق صدای شما را بهبود می بخشد و به شما کمک خواهد کرد مطمئن تر به نظر برسید.همچنین با سیراب نگه داشتن بدن خود می توانید به کیفیت صدای خود کمک فراوانی بکنید،تارهای صوتی می بایست،انعطاف پذیر خوبی باشند،زیرا  با سرعت فراوان خواهد لرزید.

6-      موضع بدنی صحیح

ایستایی قائم به شما اجازه ی تنفس خوب را خواهد داد و قطعا صدای شما با نفوذ بیشتری ادا می شود.اگر شانه ها به هم نزدیک و به سمت سرتان قوز داشته باشید،بخش بزرگی از قدرت بالقوه ی صدای خود را از دست خواهید داد.

7-      زیر و بم

عمیقا صوت هایی با شیب زیاد و یا بسیار زیر،به دلیل اضطراب یا عدم اطمینان گوینده به وجود می آیند.استفاده از شیب صحیح صدا به شما کمک می کند ارتباط بهتری برقرار کنید.

8-      آماده سازی

داشتن آمادگی یک ضرورت است. برای تقویت قدرت بیان تان هر روز صبح را با گرم کردن صدای تان شروع کنید. عضلات صورت تان را بکشید. برنامه های تان را به ترتیب اجرا کنید. یکی از تمرین‌هایی که برای گرم کردن تارهای صوتی می توانید انجام دهید ارتعاش لب‌ها با عبور هوا از بین آنهاست. ماهیچه‌های گردن تان را شُل کنید. تمرین های تنفسی تان را انجام دهید. حتی اگر زمانی برای گرم کردن صدای تان صرف نمی کنید، هر روز صبح ۵ دقیقه را به آماده کردن صدای‌تان اختصاص دهید

9-      بداهه گویی

هماهنگی چشم با متنی که اولین بار در اختیار شما قرار می گیرد.

اصول سخنوری صحیح تمرین و ممارست قبل از جلسه ی سخنوریست.اما برای یک سخنور امکان دارد که سخنرانی غیر منتظره ای رخ دهد.به همین جهت یک سخنور می بایست همیشه آماده باشد به همین امر تمرین نگاه و بیان متون مختلف در آن واحد بهترین نوع تمرین می باشد.

10-   تمرین

بهترین هنرمندان دوبله می توانند هزاران کلمه را بدون ارتکاب اشتباه بیان کنند، اما برای به‌دست آوردن این مهارت، سال‌ها زمان لازم است. تمرین باعث از بین بردن نواقص می شود و صداپیشه ها از این راه به موفقیت می‌رسند.

11-   درگیر سازی مخاطب

با پرسیدن سوال، صحبت مستقیم و علاقه‌مند کردن مخاطبان، آنان را در سخنرانی خود درگیر کنید. این کار باعث می‌شود با مخاطب خود یک ارتباط راحت برقرار کنید.

12-   تجربه محل سخنرانی

یک روز قبل در محل سخنرانی آماده شوید و همه چیز را تست و تجربه کنید. روی صندلی بنشینید و در Stage حرکت کنید، صدا را چک کنید. حتی اگر محل سخنرانی در جایی خارج از محل زندگی شما می باشد سعی کنید یک شب زودتر در آنجا حاضر شوید تا از لحاظ فیزیکی و روحی با محیط آشناتر باشید.

13-   آغاز با شکوه

یک سخنور 30 ثانیه طلایی دارد تا مخاطب جذب او گردد.آغازی با شکوه،پایانی باشکوه خواهد داشت.

14-   وقفه

شتاب در کلام میتواند  شما را از ادامه ی مسیر بازدارد.بنابراین سعی بر آن کنید تا با ایجاد وقفه هم ذهن خود را آرام سازید و هم تاثیر کلام بر ذهن مخاطب را افزایش دهید

15-   نقطه

جمله ی خود را با توقفی کوتاه که نشان نقطه و پایان است به اتمام رسانید

16-   کاهش گام صدا

با کاهش گام صدای خود در انتهای جملات سبب میشوید قدرت و اهمیت کلام خود را جلوه دهید.

17-   لبخند

یک لبخند کوچک میتواند مخاطب را به شما جذب کند.زیرا تمامی انسان ها نیروی قوی ای تحت عنوان کودک درون دارند و این لبخند فی الواقع کودک درون مخاطب شما را جذب خواهد کرد.

18-   افزایش دایره واژگان و کلمات

مطمعنا افرادی که تعداد بیشتری از کلمات را در حافظه دارند و می توانند از آنها استفاده نمایند افراد خوش صحبت تری هستند

19-   تقسیم

کنترل تنفس در میان سخن اهمیت بارزی دارد.زیرا برای یک مخاطب جذاب و زیبا نیست که صدای تنفس و یا حجم گیری هوای شما را در میان کلام بشنود.لذا می بایست آرام شکم خود را حجم هوا دهید و سپس رفته رفته هوای حجم شکمی را به لغات و کلام بیفزایید.

20-   آرامش

به توانایی های خودتان اعتماد داشته باشید و بدانید فرقی ندارد چه اتفاقی می افتد، مهم این است که شما به بهترین شکل تلاش کرده اید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ خرداد ۹۶ ، ۲۰:۰۷
کانون سخنوران آموزش سخنوری